خانواده در قرآن
خانواده در قرآن
الف ـ كاركرد و جايگاه خانه در قرآن
واژهي «بيت» به معناي خانه، 71 بار با مشتقات آن در صيغههاي «بيت» و جمع آن «بيوت» در قرآن كريم آمده است. اين كلمات در 12 مورد به مصداق بيتالله، يعني كعبه (خانه خدا)، 2 مورد براي بيت عتيق، 2 مورد بيت معمور و باقي به معناي «خانه»، همان محيط مخصوص زندگي خانواده آمده است.
با نظر به آيات الهي و پرداختن آيات متعددي در قرآن به كلمه بيت، چنين به دست ميآيد كه اين مكان مسقفِ محدود كه محل اجتماع و زيست جمعي بشر و اولين محيط رشد و پرورش وي است، مورد عنايت حق بوده و برحسب كارايي و جايگاهش در حيات انساني، از اهميت بسزايي برخوردار است كه در اينجا به بعضي از اين موارد اشاره ميشود:
1ـ محل تسكين
اولين كاركرد خانه، تأمين آرامش جسم و تسكين جان اعضاي آن است كه البته مرهون امنيت همه جانبهي اين محيط براي اعضاست. فضاي محدود و امن خانه، حريمي (محل محرم) براي ابراز احساسات، بيان اسرار، ارضاي غرايز و تأمين نيازهاي جسمي و روحي انسان است. اين سكونت و امنيت را خداوند به خود نسبت ميدهد و ميفرمايد: «و الله جعل لكم من بيوتكم سكناً» (نحل،80)، «خداوند از خانههاي شما محل سكونت و آرامش برايتان قرارداد.»
واژه «سكن» به معناي هر چيزي است كه انسان به وسيلهي آن تسكين يابد. انسان علاوه بر نياز به سكونت در خانه، به محلي براي تسكين آلام روحي، رها شدن از برخي قيودات اجتماعي، استراحت به نحو دلخواه، خلوت كردن و راز و نياز با خدا و محرمان نياز دارد. اگر خانه تأمين كننده اين نيازها نباشد، مسكن نخواهد بود.
2ـ محل ذكر و تلاوت آيات الهي
«واذكرن ما يتلي في بيوتكنّ من ايات الله و الحكمة» (احزاب، 34)، «به ياد آوريد آنچه در خانههايتان از آيات و حكمت تلاوت شده است.»
آيه خطاب به همسران پيامبر اكرم (ص) است و نكاتي از آن برداشت ميشود:
ـ فضايلي كه از خانه و خانواده نصيب انسان ميشود، ارزشمند است و بايد براي بكارگيري در زندگي حفظ شود.
- خانوادهي پيامبر (ص) الگويي براي همه خانوادهها است؛ لذا بايد بيش از ديگران مراقب امتثال اوامر الهي باشند.
- هر فرد بايد حافظ شئون، موقعيت و آبروي خانواده خود باشد.
- محيط آرام و مأنوس خانه، مناسبترين محل براي انديشه، ذكر، يادآوري كلام خدا و ذكر حكمتهاي الهي است.
- خانه مكتبي براي تربيت انسانهايي عبد و مطيع حق است.
كاركرد وسيع و گرانقدر خانه، آن را مكاني مورد احترام و عنايت قرار داده است؛ اما چنانچه اين محل معبدي براي بندگي و ذكر حق واقع شود، خداوند آن را رفيع و عظيم ميگرداند. چنانكه خطاب به رسول گراميش ميفرمايد:
«في بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها بالغدوّ و الاصال» (نور،36) رفعت و علو حقيقي خاص خداوند متعال است؛ خانهاي كه مسجد خداوند و محل تسبيح او باشد، نيز عظيم و مرفوع است.
آنچه از آيه فوق و تفسير مرحوم علامه طباطبايي (الميزان) استفاده ميشود، اين است كه اگر خانه از هر پليدي و لوثي منزه بماند و به ذكر خدا و عبادت او مزيّن شود، رفعت مييابد و از يك چهارديواري سرد و بيروح خارج ميشود و هرچه صبغهي الهي و معنويش بيشتر شود، مقامي رفيعتر مييابد كه مصداق كامل آن كعبه، خانهي خدا است. (طباطبايي، 1363: ج15، صص179-178)
3ـ محل رابطهاي قدسي
«فاذا دخلتم بيوتا فسلّموا علي انفسكم تحيةً من عندالله مباركةً طيبةً» (نور،61)
«مقصود از سلام كردن بر خود، سلام بر اهل خانه است و اگر در اينجا نفرمود: بر اهل آن سلام كنيد، خواست يگانگي مسلمانان با يكديگر را برساند؛ چون همه انسانند و خدا همه را از يك مرد و زن خلق كرده است. علاوه بر اين، همه مؤمنند و ايمان ايشان را جمع كرده، چون ايمان قويتر از وهم و هر عامل ديگري براي يگانگي است.» (طباطبايي، 1363: ج15، ص229) خداوند ميفرمايد: «بر اهل خانه سلام كنيد»؛ از آنجا كه سلام بيان تحيتي مبارك از نزد پروردگار است، عاليترين ايجاد رابطه ميان اعضاي خانواده آن است كه با تحيت و سلام با يكديگر برخورد كنند و ياد خدا ميان آنان باشد. اين رابطه قدسي اگر در خانه برقرار شود، به طور قطع به جامعه نيز كشانده خواهد شد. پس حقيقت سلام، گسترش امنيت و سلامتي در ميان انسانهاست.
4ـ لزوم حفظ حريم خانه
از نظر قرآن، خانه به قدري در مقام و جايگاه بالايي قرار دارد كه حفظ حريم آن بر همگان توصيه شده است. خداوند متعال ميفرمايد: «يا ايها الذين آمنوا لاتدخلوا بيوتاً غير بيوتكم حتي تستأنسوا و تسلّموا.» (نور، 27)
حصردر آيه مذكور به اين معناست كه خداوند ورود به خانهي غير را بدون اذن و سلام ممنوع ميكند. حرمت اين حريم را مقدس ميدارد و ضرورت حاكميت يك فرهنگ صحيح و صميمي را در برخورد با اهل خانه بيان ميكند و ميآموزد كه اهل بيت بايد در روابط با يكديگر، علاوه بر رعايت همهي شئون انساني در برخوردشان، از راه تكلم كه نزديكترين و شايعترين ارتباط است، نيز اين يگانگي را بيان كنند و سلام واژهاي است كه اين پيام را دارد؛ علاوه بر آنكه آرزوي سلامت و امنيت از جانب سلام كننده را ابلاغ ميكند. از عدي بن ثابت روايت است: زني انصاريه به نزد رسول الله(ص) آمد و عرض كرد: من در خانه خويش گاه گاه در شرايطي هستم كه نميخواهم هيچ كس مرا ببيند، در اين حال اگر پدر، فرزند يا مردي از خويشان من وارد شوند، چه كنم؟ در جواب، آيه فوق فرو فرستاده شد.
«تستأنسوا» يعني «تستأذنوا»؛ گفته شده است كه استيناس طلب انس است و به اين معني است كه در هيچ خانهاي كه ملك شما نيست، وارد نشويد تا مطمئن شويد فردي در آن است و آنگاه اجازه بخواهيد. ابن عباس گفت: در آيه تقديم و تأخر است؛ يعني «حتي تسلموا و تستأذنوا»، يعني «حتي تقولوا السلام عليكم، أدخل»؛ سلام مستحب است و استيذان واجب. (رك. ميبدي، 1357: ج6، ص509) در آيه 28 از سورهي مباركهي نور نيز، ورود به هرخانهاي مشروط به اجازه يافتن از سوي صاحب خانه شده است. «فان لم تجدوا فيها احداً فلا تدخلوها حتي يؤذن لكم» (نور، 28)، «اگر در خانه كسي را نيافتيد، تا اجازه دريافت نكردهايد، وارد نشويد.»
علاوه بر اين حكم عمومي، در آيه 53 از سوره احزاب نيز، ورود به خانه پيامبر بدون اذن منع شده است: «يا ايها الذين امنوا لاتدخلوا بيوت النبي الاّ أن يؤذن لكم»، «اي ايمان آورندگان به خانه پيامبر وارد نشويد مگر آنكه به شما اجازه دهد.»
ب ـ خانواده آرماني در قرآن
معروف است كه اگر برنامهي يك ساله داريد، گندم بكاريد؛ اگر برنامهي ده ساله داريد، درخت بكاريد و اگر برنامهي صدساله داريد، انسان بسازيد. تربيت انسان با موازيني كه خالق او ميطلبد و هدايت فرموده است، سرمايهگذاري صدساله، بلكه ابدي است. «…و من احياها فكأنّما احياالناس جميعاً…» (مائده، 32) تربيت انسان از نگاه قرآن، احياي او و دميدن جان الهي در كالبد اوست. محيط تحقق اين مهم، خانواده است. خانوادهاي كه زمينهي پرورش انسان قرآني در آن فراهم آمده است. «والبلد الطيب يخرج نباته باذن ربّه و الذي خبث لايخرج الا نكداً» (اعراف، 58)، از سرزمين پاك و طيب، ثمرهاي نيك به اذن پروردگار خارج ميشود و از زمين آلوده و شورهزار، حاصلي ناقص و بيفايده خارج خواهد شد. بنابراين خانوادهي آرماني قرآن، خانوادهاي است كه آمادهي پذيرش و پرورش انسان است.
خانوادهاي كه قرآن كريم تربيت ميكند، حدود و وظايفش را تعيين مينمايد و توصيههاي لازم را براي روابط متعالي بين زن و مرد بيان ميدارد، با مؤلفههاي زير شناخته ميشود: توحيد محوري و جلب رضاي حق، عدالتجويي و برقراري قسط، اخلاقمداري، وظيفهمندي، رعايت اصل صلح و احسان، گذشت و محبت، مشورت و مصلحت انديشي.
1ـ مباني روابط در خانواده آرماني
زيربناي ساختار كلي خانوادهي آرماني قرآن، دو ركن اساسي اخلاق و حقوق است كه با آشنايي همهجانبه اعضا و حاكميت اين دو ركن، استواري و پويايي اين بنا تضمين ميشود. چرا كه ركن حقوقي، ضامن برپايي و استواري اصل خانواده و مانع از فروپاشي آن است و ركن اخلاقي ضامن رشد و بالندگي و تأمين اهداف خانواده ميباشد.
خانواده يك نظام كاملاً تأليف شده و به هم تنيده است؛ به طوريكه تفكيك بعضي مسائل كه در محيطها و مجموعههاي ديگر ممكن است، در اين فضاي خاص ممكن نيست. از آن جمله، تفكيك دو مقولهي «تكاليف حقوقي» و «وظايف اخلاقي» است. زيرا نظام حقوقي و نظام اخلاقي خانواده، كاملاً بر يكديگر منطبق است و حوزهي عملياتي آنها واحد ميباشد. رعايت اخلاق در خانواده، وظيفه همهي اعضا است و تأمين حقوقي اعضا نيز امري اخلاقي و شايسته است. بنابراين نميتوان امري اخلاقي را در خانواده، جداي از حق افراد قلمداد كرد و آن را فضل ناميد؛ زيرا فرض و واجب است؛ نه فضل. در خارج از محيط خانواده، مرز حقوق و اخلاق تا حدودي متمايز است؛ مثلاً، عدم تواضع در برابر ديگران در خارج از خانواده، امري غير اخلاقي است؛ اما غير حقوقي نيست؛ يعني تجاوز به حريمي قلمداد نميشود. يا خشن و زبر صحبت كردن، مجازاتي نميطلبد. اما همين امور در خانواده با حقوق خانوادگي افراد تلاقي دارد. همنشيني در خانه، بايد نمايي از بهشت برين در آخرت باشد؛ يعني كانون «لايسمعون فيها لغواً و لاتأثيماً الاّ قيلاً سلاماً سلاماً.» (واقعه، 26-24) زندگي خانوادگي، صرفاً با حضور در خانه يا خانهداري يا انجام چند فعاليت دستهجمعي محقق نميشود؛ بلكه واقعاً زماني تحقق ميپذيرد كه با مبادله انديشهها، احساسات، بحث و گفت و شنود همراه شود. (رك. كازنو، 1373)
حقوق و اخلاق در خانواده، دايرهي وسيعي از مباحث حقوقي و اخلاقي را به خود اختصاص داده است. در قرآن كريم نيز بخش عمدهاي از آيات متعلق به حقوق افراد در خانواده و رعايت اخلاق در برخوردها و تعاملات خانوادگي است.
ـ مباني حقوقي و اخلاقي در روابط خانواده آرماني
مجموعهي قوانين حقوقي خانواده قبل از ازدواج تا تشكيل خانواده و حتي در مرحلهي جدايي، تحكيم حقوقي خانواده را تضمين ميكند.
شرط صحت عقد و وقوع زوجيت، اقرار طرفين به رضايت در قرارداد عقد است. قرائت خطبهي عقد در اسلام اين واقعيت را آشكار ميكند. طرفين با قرائت خطبه، زوجيت را ميپذيرند؛ لذا واجب است كه خواست خود را واضح به زبان بياورند يا توسط وكيلي از جانب خود اعلام كنند. در اين امر، ميان زن و مرد تفاوتي نيست. بنابراين از ابتدا عقل، اراده وتعهد اخلاقي بين زوجين است كه پايداري اين قرارداد را ضامن ميشود؛ فلذا بناي حقوقي خانواده از آغاز بر اساس يك تصميم عاقلانه و يك تعهد اخلاقي پايهگذاري ميشود.
با اقرار به زوجيت، طرفين عهدهدار تعهداتي حقوقي، اخلاقي، اقتصادي و فرهنگي نسبت به يكديگر ميشوند. اين تعهدات دو سويه است؛ يعني هر يك علاوه بر آنكه وظايفي را بر عهده ميگيرند، حقوقي را از ديگري مطالبه ميكنند. عمدهي اين تعهدات عبارتند از: حسن معاشرت، روابط زناشويي و جلب رضايت طرفين، نفقه، مهريه، اجرتالمثل، توافق در داشتن فرزند و تمكين. اينها و دهها تكليف و وظيفه خرد و كلان ديگر كه اصول آن بر اساس آيات قرآن كريم در قانون اساسي و حدود قانوني و اجرايي آن در قوانين مدني و غيره آمده است، همه براي تعيين مرزها و محدودهي اختيارات و انتظارات زوجين ميباشد كه براي پايداري خانواده و اساس تحكيم روابط، رعايت آن لازم است. اما روابط صحيح و محكم در خانواده تنها حفظ مرزها و حركت بر روي خطوط تعيين شده نيست؛ آنچه از تعامل حقوقي و اخلاقي زن و مرد در همه موارد، يك خانوادهي پايدار و پويا ميسازد، رعايت توصيههايي است كه قرآن كريم بر آنها تأكيد ميفرمايد:
1ـ «هنّ لباس لكم و انتم لباس لهنّ» (بقره، 187) زوجين در حكم لباس براي يكديگرند. اگر براي تأمين اهداف كلي خانواده تنها همين توصيه مراعات شود، كافي است كه زن و مرد لطيفترين روابط را با يكديگر داشته باشند و در سايهي آن مطلوبترين فضاي زندگي را براي افراد خانواده فراهم كنند. زيرا ارتباطي كه انسان با لباس خود دارد، نزديكترين، محرمانهترين و بيآزارترين روابط است. اين تشبيه در هيچ امر ديگري جز رابطه زن و شوهر مصداق ندارد؛ حتي در رابطه والدين و فرزندان.
2ـ «…وعاشروهنّ بالمعروف…» (نساء، 19) از جمله اصولي كه قرآن كريم در كنترل رفتارهاي انسانها نسبت به يكديگر بكار ميبرد، اصل «معروف» است كه در قرآن كريم 9 بار تكرار شده است. بيشترين استعمال آن در حادترين مرحلهي روابط زن و شوهر و هنگام طلاق است: «وأتمروا بينكم بمعروفٍ …» (طلاق، 6)، «روابط ميان خودتان را با رفتارهاي پسنديده و مورد پذيرش عرف، نيكو گردانيد.»
«و لهنّ مثل الذي عليهن بالمعروف» (بقره، 228)، «و براي زنان نيز همانند مردان چنانكه وظايفي شناخته شده، حقوقي معين و مقرر شده است.»
«…فأمسكوهنّ بمعروف أو سرّحوهن بمعروف» (بقره، 230) وقتي كه ديگر اميد بازگشت عاطفه، عشق و تداوم زندگي نيست، به دو نحو ميتوانيد عمل كنيد: امساك به معروف يا جدايي به معروف.
«و علي المولود له رزقهنّ و كسوتهنّ بالمعروف» (بقره، 233)، «هزينه مادر در امور خوراك و پوشاك بر عهده كسي است كه فرزند از اوست؛ در حد معروف و پسنديده.»
زيباترين نكته در آيات مذكور و اصل قرآني «معروف»، آن است كه در تمام مراحل زندگي زناشويي از ابتدا تا انتها چه در شرايط عادي و چه در شرايط بحراني، آنچه مورد نظر خداوند است، حفظ ارزشهاي اخلاقي، تحت عنوان معروف (آنچه نفس سالم انسان به طور عموم ميپسندد) ميباشد و خشونت، اهانت و كملطفي در خانواده قرآني پسنديده نيست.
3ـ «فان خفتم الاّ يقيما حدودالله، فلاجناح عليها فيما افتدت به تلك حدودالله فلاتعتدوها و من يتعّد حدودالله، فاولئك هم الظالمون» (بقره، 229) هدف از وضع احكام و تمامي هدايتهاي الهي توسط انبيا، اوليا و مربيان، رعايت حدود الهي در زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي است. خداوند در آياتي از قرآن كريم به اين اصل اشاره ميكند. نكتهي قابل توجه در اين اشارات آن است كه اين آيات عموماً در مواضعي است كه معمولاً بندگان رعايت نميكنند. مثل زمان طلاق؛ در آيات طلاق چندين بار واژه «حدودالله» و چندين تعبير بازدارندهي ديگر نظير «واعلموا انالله بكل شي عليم» (بقره، 231)، «انالله بما تعملون بصير» (بقره، 237)، «والله بما تعملون خبير» (بقره، 234) و… بكار رفته است.
خداوند در آيه 229 سوره بقره، براي هدايت جريان طلاق در محدودهي اخلاق، سه بار به رعايت حدودالله تذكر ميدهد و ميفرمايد: «هر كس از حدود الهي تجاوز كند، از ظالمين است.» «الطلاق مرتان، فامساك بمعروف أو تسريح باحسان» مردان را بعد از طلاق بين دو امر مخير كرده است: «امساك به معروف»، يعني نگهداشتن همسر كه همان رجوع در عده است يا «تسريح به احسان» يعني رها كردن او تا از عده خارج شود. (رك. طباطبايي، 1363: ج2، ص350) خداوند اين دو عمل را كه در استثناييترين روابط ميان زن و مرد است، نيز به معروف و احسان مقيد كرده است. حرمت فضاي خانه، به حدي است كه در هر شرايطي، اهانت، آزار ديگري و هر عمل ناپسند و غير معروف ديگري در آن جاي ندارد و بايد اين حرمت به بهترين شكل حفظ شود.
«چه بسا بتوان از آيه شريفه بويي از عدم جواز تفرقه ميان احكام فقهي و معارف اخلاقي استشمام نمود و ميتوان گفت كه آيه اشعاري هم به اين معنا دارد كه صرف عمل به احكام فقهي و جمود به خرج دادن بر ظواهر دين، كافي نيست. پس اكتفا نمودن بر عمل به ظواهر دين و رعايت نكردن روح آن، باطل كردن مصالح تشريع و از بين بردن غرض دين است، چون اسلام دين عمل است نه دين حرف و شريعت، كوشش است نه فرض…» (همان، ص353)
نتيجه آنكه در ميان كارهايي كه انسان انجام ميدهد، يك سلسله مناطق ممنوعه وجود دارد كه ورود به آنها فوقالعاده خطرناك است. قوانين و احكام الهي اين مناطق را مشخص ميكند و حتي از نزديك شدن به اين مرزها نهي مينمايد. «تلك حدودالله فلاتقربوها.» (بقره، 187) زيـرا نـزديك شدن بـه اين مرزها انسـان را بر لب پرتگاه قرار ميدهد؛ روابط حاكم بر خانواده را تهديد ميكند و با اندكي غفلت، حدود الهي ناديده گرفته ميشود و ظلم كه موجب خشم خداوند است، واقع ميشود. «و من يتعدّ حدودالله فاولئك هم الظالمون.» (بقره، 229)
2ـ هدف خانواده آرماني
ـ «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودةً و رحمةً» (روم، 21)، «يكي از نشانههاي قدرت خداوند اين است كه براي شما از جنس خودتان همسر آفريده تا وسيله سكون و آرامش شما باشد و در ميان شما دوستي و رحمت قرار داده است.»
زوجيت در قرآن كريم به انسان، حيوان و ساير موجودات نسبت داده شده و از آيات الهي برشمرده شده است، اما تفاوت انسان و حيوان در زوجيت دو چيز است:
ـ زوجيت در حيوانات (به جز چند گونهي آنها) به تشكيل خانواده نميانجامد؛ در حاليكه در انسان بلا استثنا با هدف تشكيل خانواده انجام ميگيرد.
ـ گرچه زوجيت در مورد حيوانات نيز مانند انسان وجود دارد و به توليد نسل ميانجامد، اما جفتگرايي در آنها ايجاد مودت و رحمت نسبت به يكديگر را در پي ندارد.
آيهي فوق، تنها هدفي را كه براي تشكيل خانواده برميشمرد، «تسكين زوجين» است. گرچه در سايهي اين آرامش مواهب ديگري نصيب انسان ميشود و اهداف نسبي ديگري حاصل ميگردد، اما خلقت انسان به نوعي است كه اگر همهي مواهب اعم از فرزند، تأمين نيازهاي مادي و… را در زوجيت بيابد، ولي سكون و آرامش نداشته باشد، انگيزهاي براي تشكيل خانواده نخواهد داشت و خود را كامياب نميبيند. «در محيط خانواده، اگر فقط روابط جسمي و واكنشهاي فيزيكي مطرح باشد و بس، روحها سرگردان ميمانند و در تمام عمر در حسرت ناكامي ميسوزند و ميسازند و بيترديد، هرگاه روحها ناكام و حسرت زده باشند، جسمها نيز پريشان و ناتوانند.» (بهشتي، 1377: ص41) با توجه به آيهي 21 سورهي روم كه هدف از خلقت زوج، سكونت ذكر شده است و نيز از آيهي 4 سورهي فتح[2]، اين نكته به دست ميآيد كه رابطهاي مستقيم ميان نزول سكينه و ازدياد ايمان وجود دارد. زوجيت نيز كه تأمين كنندهي آرامش حقيقي در زن و مرد است، محملي دائمي براي افزايش ايمان و نزديكي به خداوند است. يعني اين امر الهي در صورتيكه با نيت قرب اليالله برپا شود و دوام پيدا كند، سراسر عبادت حق خواهد بود. نتيجه آنكه با عنايت به هدف اصلي از خلقت انسان، يعني «عبادت» برحسب آيهي «و ماخلقت الجن والانس الاّ ليعبدون» (ذاريات، 56) هدف حقيقي از تأسيس خانواده، همان هدف متعالي خداوند در خلقت انسان ميباشد كه به حاكميت توحيد در جامعه خواهد انجاميد.
ج ـ اصول تحكيم روابط خانواده
خداوند در قرآن كريم، تأسيس بناي خانواده را به خود نسبت ميدهد و به طهارت، تعالي و پايداري آن، عنايت وافري دارد. در آيهي ذيل اين نسبت تصريح شده است:
«والله جعل لكم من انفسكم ازواجاً و جعل لكم من ازواجكم بنين و حفدةً و رزقكم من الطيبات…» (نحل، 72)
از اين آيه سه نكته پيرامون موضوع برداشت ميشود:
1ـ خداوند زوجيت و منشأ آن را به خود نسبت ميدهد.
2ـ خداوند به دنبال زوجيت و تشكيل خانواده، به يكي از اهداف و ثمرات آن كه توليد فرزند و بقاي نسل است اشاره كرده و آن را نيز به خود نسبت ميدهد.
3ـ حمايت از خانواده و بقاي آن را در قالب روزي دادن از پاكيها كه شامل رزق مادي و معنوي ميشود را به خود نسبت ميدهد و همهي اين امور را ارج ميگذارد و از آنها به عنوان نعمت ياد ميكند.
خداوند در سراسر قرآن براي حفظ بناي خانواده، احكام و اصولي را وضع نموده است و بر رعايت دقيق آن اصرار دارد. احكامي چون وجوب حجاب، حرمت نگاه به نامحرم، رعايت دقيق روابط ميان زن و مرد، حكم استيذان، نهي از قذف، حرمت زنا و احكامي پيرامون نشوز، شقاق، حسن معاشرت و واجباتي در روابط فرزندان و…،همه از لوازم حفظ يك خانوادهي قرآني است. از اين اوامر و نواهي اصولي به دست ميآيد كه در اين جا به دو اصل آن اشاره ميشود:
ـ اصل طهارت
در خلقت الهي، شرط تكوين هر چيز، طهارت و صحت بنيان آن است. هيچ دانهي ناسالم و آلودهاي منشأ خلقي پاك و سالم نخواهد بود. هر ثمرهي نيكويي، قطعاً بنياني نيكو دارد. «الم تر كيف ضرب الله مثلاً كلمة طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها في السماء… و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثت من فوق الارض مالها من قرار» (ابراهيم، 26-24)
خداوند براي طهارت نسل انسان به عنوان برترين مخلوقش، خانواده را چون حريم امني به اين امر اختصاص داده است. خداوند به هيچ وجه اجازهي كمترين اهانت و سوءنيت به حريم مقدس خانواده را نميدهد و مجازات شديدي براي متجاوزين وضع نموده است.
خداوند براي حفظ طهارت كانون خانواده، زنا را تحريم نموده و جزايي براي آن تعيين كرده است و ميفرمايد: «و لاتأخذكم بهما رأفة في دين الله» (نور، 2) از اين معنا چنين استفاده ميشود كه زنا مخالفت صريح با دين خداست و طهارت خانواده جزيي از اين ديانت است.
حكم ديگري كه بر اساس حفظ كرامت خانواده و احترام به انسان وضع شده، حكم قذف است كه ميفرمايد: «والذين يرمون المحصنات ثم لم يأتوا باربعة شهدا فاجلدوهم ثمانين جلدة …» (نور، 4)
در حكم زنا نظر بر آن است كه اهل خانه (زن و مرد) خيانتي بر عليه خانواده و همسر مرتكب نشوند و در حكم قذف، خانه را از تيررس تهمت، افترا و خيانت خارجي مصون ميدارد تا علاوه بر صيانت خانواده، جامعه نيز تربيت شود و حد و مرز پاكي را بشناسد. سختگيري قرآن در اثبات اين محرمات (آوردن چهار شاهد با شرايط دقيق فقهي) صرفاً براي حفظ شئون و خوشنامي خانوادهها و جلوگيري از اشاعهي فحشا در جامعه است. مجازات محرمات ديگري چون لعان و ظهار نيز به حرمت خاص خانواده برميگردد. خداوند در سوره مجادله با لحني عتابآميز حكم ظهار را تعيين ميفرمايد: «والذين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون…» (مجادله، 3)، «كساني كه همسران خود را «ظهار» ميكنند، سپس از گفته خود باز ميگردند، بايد پيش از آميزش جنسي با هم، بردهاي را آزاد كنند. اين دستوري است كه به آن اندرز داده ميشويد و خداوند به آنچه انجام ميدهيد، آگاه است.» با اين حكم نيز، خداوند نهاد خانواده را پشتيباني ميكند و از زن به عنوان محور اين كانون حمايت ويژه دارد؛ زيرا با سست شدن جايگاه زن در خانواده اصل خانواده تضعيف ميشود.
از احكام ديگري كه خداوند توسط آن «طهارت خانواده» را تضمين ميكند، موضوع عده بعد از طلاق و بعد از فوت همسر است تا علاوه بر حفظ حرمت خانوادهي قبل و ايجاد فرصتي بين تشكيل دو خانواده، از تداخل نسلها و حتي ايجاد شك در اين امر جلوگيري شود. «والمطلقات يتربصن بانفسهن ثلاثه قروء…» (بقره، 228)
البته عده در طلاق، فرصت و فراغتي است براي زن و مرد تا يكبار ديگر به ادامهي زندگي با يكديگر و بازگشتشان بينديشند؛ شايد از فروپاشي يك زندگي جلوگيري شود.
ـ اصل امنيت
امنيت در حيات فردي و اجتماعي انسان، از حقوق اوليه و اصول مهم رشد و پايداري است. اين اصل در خانواده از حساسيت ويژهاي برخوردار است. خانواده، نيازمند امنيت دروني و بيروني است. امنيت دروني بيشتر به جنبههاي اخلاقي در روابط برميگردد. فرد در خانواده بايد از حيث مالي، جاني، اخلاقي و … امنيت داشته باشد. كمترين احساس ناامني در هر يك از اعضا، آرامش در خانواده را مختل ميكند. آنچه در اصل طهارت اشاره شد، توجه خالق يكتا به امنيت معنوي خانواده است كه از اهميت ويژهاي برخوردار است؛ اما امنيت جاني و اقتصادي اين نهاد نيز حايز اهميت است و در تحكيم خانواده نيز بسيار مؤثر است. كسب اجازهي مؤمنين براي ورود به خانهي يكديگر در اسلام، از جمله سفارشاتي است كه خداوند براي حمايت از حريم خانواده وضع نموده است. در اين حكم صيانت از دو جنبهي مادي و معنوي خانواده مورد نظر است؛ علاوه بر آنكه تزكيه جامعه را در پي خواهد داشت (هو ازكي لكم) «يا ايهاالذين امنوا لاتدخلوا بيوتاً غير بيوتكم ….» (نور، 28-27)
فرد در خانواده بايد كاملاً احساس محرميت و امنيت داشته باشد و حضور هيچ غيري نبايد اين آرامش را از او بگيرد و مالكيت او را مخدوش كند؛ لذا خداوند ميفرمايد: «چنانچه فردي در خانه نبود، داخل نشويد يا اجازه بگيريد و اگر اجازه ورود ندادند، برگرديد كه به پاكي نزديكتر است.» دفاع از حريم خانواده بر اعضاي آن واجب است و اگر كسي در اين راه كشته شود، شهيد محسوب ميشود. اين دفاع از وظايف حكومت اسلامي است و بايد در اولويت مصالح جامعه قرار گيرد.
فهرست منابع:
بهشتي، احمد: «خانواده در قرآن»، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1377.
جوادي آملي، عبدالله: «زن در آيينه جمال وجلال»، تهران، رجاء، 1369.
ساروخاني، باقر: «جامعهشناسي خانواده»، تهران، سروش، 1379.
سياسي، علياكبر: «نظريههاي مربوط به شخصيت»، تهران، دانشگاه تهران، 1354.
طباطبايي، محمدحسين: «تفسير الميزان»، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1363.
غزالي، محمد: «احياءالعلوم»، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1374.
فرجاد، محمدحسين: «آسيبشناسي اجتماعي»، تهران، بدر، 1363.
قرشي، سيد علياكبر: «قاموس قرآن»، تهران، بيان جوان، 1382.
قنادان، منصور: «جامعهشناسي مفاهيم كليدي»، تهران، آواي نور، 1375.
كاتوزيان، ناصر: «حقوق مدني خانواده»، تهران، بهمن برنا، 1382.
كازنـو، ژان: «جامعهشناسي وسـايل ارتبـاط جمعي»، بـاقر سـاروخاني و منـوچهر محسني، تهران، اطلاعات، 1373.
مجلسي، محمدباقر: «روضةالمتقين»، قم، بنياد فرهنگ اسلامي، 1364.
مكارم شيرازي، ناصر: «تفسير نمونه»، قم، دارالكتب الاسلامية، 1368.
ميبدي، رشيدالدين: «تفسير كشفالاسرار و عدة الابرار»، تهران، اميركبير، 1357.
نجاريان، فرزانه: «عوامل مؤثر در كارايي خانواده»، دانشگاه آزاد اسلامي (پاياننامه كارشناسي ارشد)، 1375.
پي نوشتها
* - كارشناس ارشد الهيات و معارف اسلامي.
[1] - «و من اياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجاً لتسكنوا إليها» (روم، 21).
[2] - «هو الذي انزل السكينة في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايماناً مع ايمانهم»، «خداوند آن كسي است كه آرامش را در قلوب مؤمنين نازل كرد تا بر ايمان آنان افزوده شود.»