مدرسه علمیه صالحات فولادشهر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عدالت اجتماعي از نظر اسلام چيست؟

24 آذر 1392 توسط مدیدیان

عدالت كه رأس همه‌ي فضليت‌ها به شمار مي‌آيد، براي ايجاد چنين فضيلتي در فرد فرد اجتماع و احياي آن در جامعه نياز به فرهنگ‌سازي و تقويت قواي فكري و اجتماعي در تمام سطوح دارد.

امام عصر(عج) كه احياگر عدالت و گسترش دهنده‌ي عدالت در جهان پر از ظلم و ستم و بي‌عدالتي‌ها است، در جامعه‌اي ظهور خواهند كرد كه پذيرش چنين فضيلتي را داشته باشند تا مبادا همچون اجداد گراميش (خصوصاً حضرت علي عليه السلام) شهيد و كشته‌ي عدالت حقيقي شوند كه در اين صورت حكومت و برقراري عدالت، در آن براي هميشه عقيم و ابتر مي‌ماند.

تحقق عدالت كه در رأس فضيلت‌هاي انساني و الهي است، نياز به خودسازي، ايثار، اخلاص و عمل به دستورات ديني و الهي دارد. كه همه‌ي ما در اين جامعه موظفيم خود را به اين اوصاف متصف سازيم.

اميرالمؤمنين كه شهيد راه عدالت حقيقي شدند، عدالت را چنين توصيف مي‌نمايند:

عدالت يكي از پايه‌هاي ايمان است و چهار شعبه دارد:

1-دقت در فهم، بنابراين آن كسي كه خوب بفهمد، به اعماق دانش، آگاهي پيدا مي‌كند.

2-غور در علم و دانش، آن كسي كه به عمق علم برسد، سيراب از سرچشمه‌ي احكام باز مي‌گردد.

3-قضاوت صحيح.

4- حلم و بردباري، آن كسي كه حلم و بردباري داشته باشد، در كار خود تفريط و كوتاهي نمي‌كند و در ميان مردم با آبرومندي و ستودگي زندگي خواهد كرد.

براي اينكه، همه‌ي ما داراي صفت و فضيلت عدالت شويم و در جامعه‌ تسرّي دهيم، بايد به توصيه‌هاي امام علي(ع) عمل كرده و در زندگي فردي و اجتماعي پياده كنيم. كه هر شعبه‌اي، درهاي بزرگي را بر روي ما مي‌گشايد و گره‌هاي بزرگي را باز مي‌كند. كه بعضي از مسؤلان و مديران جامعه‌ي اسلامي، يك ارزيابي از عملكرد و روش خود با ديدگاه ناب اميرالمؤمنين داشته و بنگرند كه در فهم مشكلات و مسائل مردم چقدر دقيق و موشكافي دارند. و در مسائل علمي، سطحي نگرند يا عميق و عالمانه توجه دارند تا از سرچشمه‌ي احكام سيرات برگرداند. و همچنين قضاوت صحيح داشته و در به ثمر رسيدن برنامه‌ها و شنيدن حرف‌دل مردم، حليم و بردباري يا خير.

 1 نظر

ویژه‌نامه شهدای صابرین

20 شهریور 1391 توسط مدیدیان


در شمال‌غرب نبردی برپا شده بود تا از این خاک دروازه‌ای به کربلا باز شود، تا مردترین مردان در حسرت آن قافله عشق نمانند. و چنین شد… …

13 شهریور ماه 91 اولین سالگرد شهادت تعدادی از نیروهای یگان ویژه صابرین نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.

دلاور مردانی که در اوج مجاهدت و گمنامی، روزها و شب‌های بسیاری را در سخت‌ترین شرایط اقلیمی و جوی، در منطقه شمال‌غرب کشور حافظ مرزهای این آب و خاک در برابر حضور عناصر گروهک تروریستی پژاک بودند و در این راه، تعدادی از همرزمانشان به شهادت رسیدند. سربازانی برخواسته از تفکر خمینی عزیز، شهدایی که اکثراً متولد دهه 60 بوده، همان‌هایی که به نسل سومی ها معروفند. آنهایی که نه پیروزی انقلاب اسلامی ایران را دیده‌اند و نه دفاع مقدس را به یاد دارند ولی در راه دفاع از انقلاب اسلامی و به عشق شهدای دفاع مقدس، مردانه و جانانه پا به میدان جهاد و شهادت گذاشته بودند. این شهدا از مظلوم‌ترین شهدای انقلاب اسلامی هستند و تاکنون فعالیت خاصی برای شناساندن جنبه‌های مختلف شخصیتی و اعتقادی این عزیزان برای عموم مردم و علاقمندان صورت نگرفته است.

سایت شهید حاج احمد کاظمی در حرکتی خودجوش اقدام به جمع‌آوری متن، عکس و زندگی‌نامه تعدادی از این عزیزان از منابع موثق و قابل اطمینان و تهیه “ویژه‌نامه شهدای صابرین” نموده است.

این ویژه نامه شامل زندگی نامه، خاطرات و بیش از ۱۰۰ تصویر از شهیدان محمد جعفر خانی ، مصطفی صفری تبار ، محمد محرابی پناه ، مسلم احمدی پناه ، صمد امید پور ، مجتبی بابایی زاده ، حسین رضایی ، یوسف فدایی نژاد ، محمد منتظر قائم ، سید محمود موسوی ، محمد غفاری ، علی بریهی و علی پرورش است که برای اولین بار بصورت متمرکز در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.

روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد

 نظر دهید »

ده روش مقابله با استرس(قسمت اول)

02 مرداد 1391 توسط مدیدیان

استرس بخشي از زندگي روزمره است و معمولاً به دنبال حوادث روزمره به وجود مي آيد. براي مبارزه با استرس، راههاي مختلفي وجود دارد که به چند مورد آنها اشاره مي شود:

1.منابع و موارد استرس زا را تا حد امکان از ميان برداريد. براي مثال، اگر جمعيت و شلوغي موجب ناراحتي شما مي شود، زماني را براي خريد انتخاب کنيد که خلوت باشد. اگر صف سينما يا تئاتر شلوغ است، در صف نايستيد. مي توانيد از نوارهاي ويدئويي آن فيلم يا نمايش استفاده کنيد.

2.از شر وسايل اضافي و بي مصرف خلاص شويد و اطراف خود را خلوت کنيد. مي توانيد اين وسايل را حراج کنيد يا اصلاً به کساني بدهيد که مورد نيازشان است.

3.اگر هميشه دير به مقصد مورد نظر خود مي رسيد، کاغذ و قلمي در دست بگيريد و کارهاي روزمره خود را يادداشت کنيد. با اين کار در مي يابيد وقت خود را چگونه تنظيم کنيد. براي مثال، اگر 40 دقيقه طول مي کشد تا به محل کار خود برسيد، آيا بموقع از خانه خارج مي شويد؟ شما مي توانيد مشکلات خود را حل کنيد و از استرس زندگي خود بکاهيد، فقط اگر منطقي و واقع بين باشيد. اگر وقت کافي براي انجام تمام فعاليتهاي مورد نظر و مهم خود نداريد، شايد شما بيش از حد تلاش مي کنيد. از تمام فعاليتهاي روزمره و مدت زمان آنها يک فهرست تهيه کنيد.

4.از موقعيتهاي استرس زا اجتناب کنيد. اگر انجام يک ورزش يا بازي خاص سبب اضطراب شما مي شود، از انجام آن خودداري کنيد. هدف از انجام اين تمرينات، بالا بردن روحيه و ايجاد نشاط است. اگر مي دانيد اين ورزشها احساس خوبي به شما نمي دهد، از انجام آنها بپرهيزيد.

5.اگر نمي توانيد استرس را از ميان برداريد، سعي کنيد عادتهاي خود را عوض کنيد. از ارتباط و معاشرت با افرادي که سبب استرس و اضطراب شما مي شوند، بپرهيزيد. براي مثال، اگر با پدر همسر خود رابطه خوبي نداريد، اما نمي خواهيد اين امر مسئله ساز شود، به هنگام دعوت کردن از وي از ديگر اقوام همسر خود نيز دعوت کنيد تا از فشار روحي و اضطراب شما کاسته شود.

 1 نظر

گوشه ای از احکام اخلاقی اسلام

27 تیر 1391 توسط مدیدیان

تلاش واهتمام احکام اخلاقی وتربیتی اسلام بر این است که مومنین را از اختلاف دور نموده وروح مهربانی ودوستی را در جامعه تقویت کند.

 با وجود همه این چاره اندیشیها؛ پیشگیریها ودرمانها گاهی ممکن است کدورتها وسوء تفاهم واختلافاتی پیش بیاید. چه بسا شیطان با وسوسه مومنین؛ آنان را به کار ناروایی کشانده وبین آنان اختلاف ودعوایی ایجاد کرده ودوستی بین آنان را به کدورت تبدیل نماید در این باره روایت میگود« فلا یهجر أخاه أکثر من ثلاثۀ أیام “اگر بین شما با کسی، دلخوری ودعوایی پیش آمد حق ندارید بیش از سه روز به این دلخوری ادامه دهیدوپس از سه روز باید با همدیگر آشتی کنید. دو مومن بیش از سه روز حق ندارند با هم کدورت داشته باشند.

در برخی موارد تنها کدورت واختلاف نیست، بلکه اموال مومن مورد تعرض قرار گرفته یا به او توهین شده ویا مورد ضرب وشتم قرار می گیرد. در چنین مرحله ای انسان چگونه باید رفتار کند؟ آیا هر کسی به انسان ظلم کرد بگوییم من تو را بخشیدم! اگر کسی به شما سیلی زد آن طرف صورت را نیز بیاور وبگو بر این طرف نیز سیلی بزن! آیا اسلام چنین چیزی را می پسندد؟

آنچه که روشن است به طور طبیعی انسان می تواند در برابرکسی که درحق انسان ظلم کرده عکس العمل مناسبی نشان دهد.در این جا دومسئله مطرح است :

نخست آنکه کسی که مظلوم واقع می شود آیا حق تظلم داشته ومیتواند مقابل به مثل کند؟

 دوم آنکه در جاییکه حق با اوست بهتر است که عفو کند یا حق خود را بگیرد.

 در اسلام برای کسی که مظلوم واقع شود حق تظلم محفوظ است« لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الّا من ظلم»،هرآنکس که به او ظلم شده درصدد یاری برآمده واز دیگران کمک بخواهد تااز خود رفع ظلم کند. اسلام در چنین مواقع از مومن خواسته تا ذلیل نباشد اما باید توجه داشت که هنگام مقابله به مثل پا را از حد خود فراتر نگذارد « ولا یجرمنکم شنآن قوم علی الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوا». اگر در مقام تظلم ومقابله به مثل مجاز برآمدید، مواظب باشید از حد خود تجاوز نکنید.اگر یک سیلی زد حق زدن یک سیلی به همان کیفیت را دارید نه شدیدتر.

 این نکته ایست که خیلی مورد غفلت واقع میشود .این جایی است که باید تقوای خود را نشان دهند به خصوص درحال عصبانیت مشکل است انسان خود را کنترل کند تا حد ومرز را رعایت کرده ویک کلمه اضافه نگوید برهمین اساس است حضرت سجاد (علیه السلام) دردعای هلول ماه مبارک رمضان از خدا می خواهند که به ما توفیق بده تا اگرکسی با ما کدورت وسوء تفاهمی پیدا کرد، ما در مقابل او گذشت کنیم واین همان گذشت در عین عزت است.

 6 نظر

اعیاد شعبانیه بر همه شما عزیزان مبارک

03 تیر 1391 توسط مدیدیان



ماه میلاد سه پرچم دار عشق


                                       دلبر و دلداده و دلدار عشق


ماه میلاد سه ماه عالمین


                                        سید سجاد و عباس و حسین


آیت الله کافی:

ـ مرجع اولیاء درتمام دنیا حضرت ابو الفضل(علیه السلام) هستند.


ـ سود سفر:

شخصی به سفر رفته بود از او سؤال شد آیا سودی از این سفر به دست آوردی؟ گفت: بلی. نمازهای چهار رکعتی را نصفه خواندم.

 

 4 نظر

جهاد زن و مرد

21 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

در احادیث ،خدمت زن و مرد ،جهاد محسوب شده با این تفاوت که امام علی (علیه السلام) فرمود: جهاد المرئة حسنُ التبعل : جهاد زن خوب شوهر داری کردن است و مردی که برای همسرش تلاش می کند مانند مجاهد در راه خداست امام صادق(علیه السلام) فرمود: الکاد علی عیاله کالمجهاد فی سبیل الله. (300نکته ناب تربیتی،اخلاقی)

 2 نظر

بادمجان موثر در کاهش وزن ورفع کم خونی

20 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

 

بادمجان نارس باعث تحریک کسانی می شود که آسم یا برونشیت دارند این درحالی است که بادمجان اثر نرم کننده دارد وبه علت دارا بودن آهن دررفع کم خونی داروی مؤثر است بادمجان را می توان برای از بین بردن ورم والتهاب روی عضوملتهب گذاشت-

رشد بادمجان وشاخه های خشک شده آن وبرگ های آن اثر بند آورنده خون را دارا است ومی توان ازآن برای درمان انواع خونریزی ها استفاده کرد.

بادمجان پادزهر خوبی برای مسمومیت های حاصل از مصرف قارچ سمی است،

 همچنین گرفتگی رگهای قلبی را باز می کند.

بادمجان برطرف کننده یبوست نیز است.

از بادمجان می توان به عنوان مسکن برای تسکین درد شکسته استخوان یاضرب خورده استفاده کرد، بدین طریق که باید بادمجان را در فربگذارید تا نیم پز شود وسپس آب آن را فشار دهید وبعد به نصف این مقدار آب شکر قهوه ای به آن اضافه کنید آن را به هم بزنید وبنوشید.

بادمجان ممکن است در معده های ضعیف ایجاد آلرژی کند وبا همه خواصی که دارد نباید مورد استفاده افرادی که بواسیر ودرد چشم دارند قرار بگیرد.

 2 نظر

بهره گیری از فرصت

18 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

پروفسور حسابی که در سن 96 سالگی از دنیا رحلت کرد، چنان از فرصت های خویش بهره می برد که تا 94 سالگی به تدریس اشتغال داشت.

 ودرهمان زمان با وجود آنکه دیگر قادر به راه رفتن نبود واز نعمت تکلم نیزمحروم گشته بود، تصمیم به آموختن زبان آلمانی گرفت تا بلکه بتواند از این طریق کتاب هایی را که به آن زبان تألیف گردیده مطالعه وبررسی کند.

 2 نظر

آداب غذا خوردن ،سخن گفتن ،خوابیدن در داستان شیخ جنید و بهلول دانا حتما بخوانید

06 فروردین 1391 توسط مدیدیان

آورده اند که شیخ جنید بغدادي به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او می رفتند شیخ از احوال بهلول پرسید . مریدان گفتند او مرد دیوانه اي است . شیخ گفت او را طلب کنید و بیاورید که مرا با او کار است . تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند و شیخ را پیش بهلول بردند . چون شیخ پیش او رفت دید که خشتی زیر سر نهاد و در مقام حیرت مانده شیخ سلام نمود بهلول جواب او را داد و پرسید کیست ؟ گفت من جنید بغدادي ام بهلول گفت تو اي ابوالقاسم که مردم را ارشاد می کنی آیا آداب غذا خوردن خود را می دانی ؟ گفت : بسم الله می گویم و از جلوي خود می خورم . لقمه کوچک برمی دارم . به طرف راست می گذارم آهسته می جوم و به لقمه دیگران نظر نمی کنم . در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی شوم .هر لقمه که می خورم الحمد لله می گویم و در اول و آخر دست می شویم . بهلول برخواست و گفت : تو می خواهی مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز آداب غذا خوردن خود را نمی دانی و به راه خود رفت .
پس مریدان شیخ گفتند یا شیخ این مرد دیوانه است . جنید گفت : دیوانه اي است که به کار خویشتن هشیار است و سخن راست را از او باید شنید و از عقب بهلول روان شد و گفت مرا با او کار است . چون بهلول به خرابه اي رسید باز نشست . بهلول باز از او سوال نمود تو که آداب طعام خوردن خود رانمی دانی آیا آداب سخن گفتن خود را می دانی ؟ گفت : سخن به قدر اندازه میگویم و بی موقع و بی حساب نمی گویم و به قدر فهم مستمعان می گویم و خلق خدا را به خدا و رسولش دعوت می نمایم . چندان سخن نمی گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می کنم پس هرچه تعلق به آداب کلام داشت بیان نمود . بهلول گفت : چه جاي طعام خوردن که سخن گفتن نیز نمی دانی . پس برخواست و به راه خود برفت .
مردیان شیخ گفتند این مرد دیوانه است تو از دیوانه چه توقع داري . جنید گفت : مرابا او کار است شما نمی دانید . باز به دنبال او رفت تا به بهلول او رسید . بهلول گفت تو از من چه میخواهی تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی دانی آیا آداب خوابیدن خود را می دانی ؟ گفت آري می دانم . چون از نماز عشا فارغ می شوم داخل جامه خواب می گردم پس آنچه آداب خوابیدن بود که از بزرگان دین رسیده بیان نمود .
بهلول گفت : فهمیدم که آداب خوابیدن هم نمی دانی خواست برخیزد جنید دامنش را گرفت و گفت اي بهلول من نمی دانم تو قربه الی الله مرا بیاموز . گفت تو ادعاي دانایی می کردي ؟ شیخ گفت : اکنون به نادانی خود معترف شدم . بهلول گفت :
اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل شام خوردن آن است که لقمه حلال را باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جاي آوري فایده ندارد و سبب تاریکی دل می شود . و در سخن گفتن باید اول دل پاك باشد و نیت درست باشدو آن سخن گفتن براي رضاي خدا باشد و اگر براي غرضی یا براي امور دنیوي باشد یا بیهوده و هرزه باشد به هر عبارت که بگویی وبال تو باشد پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکتر باشد و در آداب خوابیدن اینها که گفتی فرع است . اصل این است که در دل تو بغض و کینه و حسد مسلمانان نباشد . حب دنیا و مال در دل تو نباشد و در ذکرحق باشی تا به خواب روي .

جنید دست بهلول را بوسید و او را دعا کرد و مریدان که حال او را بدیدند که او را دیوانه می دانستند خود را و عمل خود را فراموش کردند و از سر گرفتند . نتیجه آن است که هر فرد بداند از آموختن آن چیزي که نمی داند ننگ و عار نباید داشت، چنانچه شیخ جنید از بهلول آداب خوردن ، سخن گفتن و خوابیدن را آموخت .

 2 نظر

امید بخش ترین آیه قرآن

06 فروردین 1391 توسط مدیدیان

حضرت على(علیه السلام )روزى رو به سوى مردم کرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن کدام آیه است ؟ بعضى گفتند آیه :"ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء"(خداوند هرگز شرک را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد)سوره نساء آیه 48

امام فرمود: خوب است ، ولى آنچه من میخواهم نیست ، بعضى گفتند آیه"و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجد الله غفورا رحیما” (هر کس عمل زشتى انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت) سوره نساء آیه 110

امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نیست . بعضى دیگر گفتند آیه “قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفورالرحیم"(اى بندگان من که دراثر گناه،بر خویشتن زیاده روی کرده اید،ازرحمت خدا مایوس نشوید در حقیقت‏خدا همه گناهان را مى‏آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است)سوره زمرآیه53

امام فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نیست ! بعضى دیگر گفتند آیه “و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله"(پرهیزکاران کسانى هستند که هنگامى که کار زشتى انجام مى دهند یا به خود ستم مى کنند به یاد خدا مى افتند، از گناهان خویش آمرزش مى طلبند و چه کسى است جز خدا که گناهان را بیامرزد) سوره آل عمران آیه135
باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست . در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه کردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض کردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم . امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم که فرمود:
امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است: “واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکرى للذاکرین (نماز را در قبل و بعد از ظهر و بخشی از شب به پادار که خوبی ها بدی ها را نابود میکند . این تذکری است برای آنان که اهل تذکرند) سوره هود آیه 118

و فرمود: اى على! آن خدایى که مرا به حق مبعوث کرده و بشیر و نذیرم قرار داده یکى از شما که برمى‏خیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مى‏ریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مى‏شود از نمازش کنار نمى‏رود مگر آنکه از گناهانش چیزى نمى‏ماند، و مانند روزى که متولد شده پاک مى‏شود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بکند نماز بعدى پاکش می‏کند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد

بعد فرمود: یا على جز این نیست که نمازهاى پنجگانه براى امت من حکم نهر جارى را دارد که در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع کسى که بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حکم را دارد.

 نظر دهید »

داستان مناظره جبرئیل و میکائیل

06 فروردین 1391 توسط مدیدیان

روزی جبرئیل و میکائیل با هم مناظر میکردند

جبرئیل گفت : مرا عجب اید که با این همه بی حرمتی و جفاکاری خلق رب العزه بهشت از بهر چه افریدند.

میکائیل چون این بشنید گفت : مرا ان عجب میاید که با ان همه فضل و کرم و رحمت که الله بر بندگان است دوزخ از بهر چه افرید ؟

از حضرت عزت و جناب جبروت ندا آمد : از گفت شما هر دو ان دوست تر دارم که به من , ظن نیکوتری ببرد ان کس که رحمت را بر غضب برتری دهد.

منبع:
–«(( کشف الاسرار))»–

 2 نظر

خواص میوه ها با توجه به رنگ شان

06 فروردین 1391 توسط مدیدیان

در اولین قدم این رنگ اشیا است كه شما را به طرف آن شیء جذب و یا از آن دور می كند.در واقع احساس آرامش،لذت ناراحتی،تنش،صلح و دوستی و … همه و همه در پرتو رنگ هاست.رنگ ها تمامی محیط ما و حتی خود ما را نیز تسخیر كرده اند و در تمام جسم جان و روح ما تاثیر گذارند. مثلا در مورد رنگ سیب سرخ و زیبا علاوه بر لذتی كه از رنگ آن در هنگام خوردن می بریم و در ما احساس شادابی و نشاط ایجاد می كند،در خواصش نیز تاثیر فراوانی دارد.تمامی سبزیجات و میوه هایی كه روزانه مصرف می كنید با توجه به نوع رنگشان منافع خاصی برای شما دارند.شاید تعجب كنید،اما فراموش نكنید كه رنگ ها بر همه وجود ما و در تمامی جوانب نفوذ دارند و این هم یك روش نفوذی آنهاست.

رنگ سبز رنگی است آرامش بخشو با دیدن این رنگ شما احساس آرامش می كنید و از وجودش لذت می برید و جالب اینجاست كه همین رنگ زیبا و آرامش بخشعلاوه بر این كه شما را در ظاهر جذب می كند و شما از آن لذت می برید خواص درمانی بسیاری نیز دارد و برای جسمتان مفید است.در واقع هر چیز سبزی كه شما می بینید این خاصیت را داراست و این در مورد میوه ها و سبزیجات سبز رنگ نیز صادق است.این رنگ برای افراد عصبی و نا آرام بسیار مفید است.

رنگ سبز خاصیت ضد عفونی كننده دارد و مناسب برای بیماری های قلبی عروقی و بیماری های روده ای (یبوست) ،معده (سوء هاضمه،زخم معده و…)،كلیه (سنگ كلیه و ناراحتی های مجاری ادراری) ، ریه (مشكلات تنفسی،آسم و …) و رحم می باشد. این رنگ برای درمان زخم های عمیق سوختگی های شدید نیز موثر است.این خواص در میوه ها و سبزیجاتی كه سبز رنگ هستند به وفور یافت می شود.تحقیقات نشان داده میوه ها و سبزیجات سبز رنگ خاصیت ضدعفونی كنندگی دارند و در هضم غذا و جذب آن موثرند. میوه ها و سبزیجات سبز رنگ برای افرادی كه از بیماری های عصبی رنج می برند توصیه شده است.

 سبزیجات سبز رنگ همچنین در درمان زخم های عمیق و سوختگی ها و بیماری های ریوی و كلیوی بسیار موثر است و در بهبود بیماری های قلبی مصرف فراوان دارد.مثلا جعفری دارای خواص ضد عفونی كننده خون و دستگاه گوارش می باشد.جعفری موجب تحریك عضلات روده و رحم می شود و مناسب برای معده و هضم غذاست.برگ این گیاه مناسب برای زخم های عمیق است و جوشانده آن مناسب برای بیماری های كلیوی و مجاری ادرار است. انگور سبزاین میوه مناسب برای بیماری های اعصاب است.

مواد غذایی موجود در انگور به هضم غذا و جذب آن در معده كمك فراوانی می كند و در درمان بیماری های سوءهاضمه،سل ریوی،مشكلات كلیوی (سنگ كلیه) و یبوست كمك فراوانی می كند.همچنین باعث دفع سموم و مواد زائد از بدن می شود.آب انگور مغذی عضله قلب است.انگور اختلالات قلبی حاصله از ازدیاد فشارخون را از بین می برد و دارای اثر تقویت كننده قلب است. انگور موجب ازدیاد ترشح صفرا می شود و عمل هضم را تحریك و تسریع می بخشد و تخمیرهای روده ای را كاهش می دهد. كاهو كاهو در درمان تپش قلب و سرفه و مشكلات ریوی موثر است.همچنین آرام كننده اعصاب است.

كاهو برای دفع مواد زاید در روده ها و جلوگیری از یبوست مناسب است.از جوشانده كاهو می توان برای درمان سوختگی ها و زخم ها استفاده كرد. لوبیا سبزاز لوبیا سبز برای درمان كسالت های شدید كلیوی استفاده می شود.این سبزی همچنین در درمان بیماری های قلبی نیز موثر است.وجود فسفر در لوبیا برای اعصاب مفید است.خرده شده و یا پوره شده دانه لوبیا به عنوان ضماد برای مواضع سوختگی و سایر التهابات پوستی و زخم ها موثر است.

ترخون ترخون به دلیل داشتن اسانس های معطر در خود مجاری دستگاه گوارشی را ضدعفونی می كند و محرك مناسبی برای معده به شمار می رود.این سبزی برای بیماری های رحم و تسهیل جریان خون قاعدگی بسیار موثر است.

رنگ قرمز رنگی است محرك و اشتهاآور.رنگی پر انرژی كه همین خصوصیات در مواد غذایی قرمز رنگ هم دیده می شود.معمولا ما برای خوردن خوراكی هایی با رنگ قرمز بسیار راغب هستیم.این رنگ و در واقع میوه ها و سبزیجات قرمز رنگ علاوه بر این كه افزایش دهنده اشتها هستند،برای افراد كم خون و افرادی كه كمبود آهن دارند بسیار مناسب است.همچنین در درمان عفونت ها و سوختگی های شدید بسیار موثر است و معمولا این گونه میوه ها و سبزیجات در درمان بیماری های ریوی،مشكلات روده (یبوست) و رحم به كار برده می شود.مواد غذایی قرمز رنگ بسیار پر انرژی بوده و در تقویت قلب و افزایش فشار خون و غلظت خون بسیار مفید و تقویت كننده روده و كبد است.

گیلاس تقویت كننده و انرژی زا.تنظیم كننده كبد و مناسب برای رفع یبوست و اشتها آور،دفع كننده مواد زائد و سموم از بدن. توت فرنگی در درمان سل ریوی بسیار سودمند است و همچنین در درمان عفونت های روده. انارجلوگیری از تنگی نفس.مناسب برای روده و تصفیه كننده خون.

انگور فرنگی موثر در درمان تب های عفونی،محرك اشتها و رفع یبوست. شاتوت تصفیه كننده خون،مناسب برای بیماری های كم خونی و مشكلات ریوی. فلفل قرمزتحریك قوای هاضمه،مناسب برای خونریزی های رحم،رفع فلج،رفع یبوست و بیماری های روده.

رنگ نارنجی رنگی جذاب و سر زنده و شاداب،كه در نهایت جذابیت و جلب توجه احساس زدگی ایجاد نمی كند. سبزیجات و میوه های نارنجی رنگ و كلا هر شی نارنجی رنگ در افزایش شیر مادران بسیار موثر است.مواد غذایی نارنجی رنگ بسیار انرژی زا است و محرك مناسبی برای اعصاب و سودمند برای مشكلات تنفسی و ضد سرفه،ضد آسم و سل ریوی هستند و در درمان سنگ كلیه و كیسه صفرا و بیماری های معده و روده موثر هستند. هویج افزایش شیر مادر،مناسب برای درمان اختلالات شدید روده ای،بهبود دهنده زخم های دستگاه گوارش،رفع كننده یبوست،ضد عفونی كننده روده،تقویت كننده اعصاب و انرژی زا و موثر در بهبود عفونت های ریوی. پرتقال و نارنگی تقویت كننده دستگاه عصبی،عضلات و غدد،مناسب برای رفع اختلالات دستگاه گوارش،كبد و روده ها.

 زالزالك مناسب برای درمان بیماری های روده و رفع كم خونی. رنگ زردرنگی شادی آفرین،درخشان،زنده و محرك.سبزیجات و میوه های زردرنگ معمولا اشتها آور و در عین حال مناسب برای هضم غذا می باشند.میوه جات و سبزی های زرد رنگ تصفیه كننده كبد و روده ها و كلیه هاست.این مواد غذایی در درمان بیماری های معده (ورم معده) كیسه صفرا یبوست و فشار خون و همین طور مشكلات ریوی مناسب هستند و در تقویت غدد لنفاوی قلب موثرند و بسیار انرژی زا می باشند و محرك اعصاب. زردآلوسرشار از انرژی،موثر در درمان یبوست،كاهش دهنده افسردگی و تقویت كننده اعصاب.

آناناس تقویت كننده روده،نیرو بخش،مناسب برای هضم غذا و موثر در بیماری های ریه. به تقویت كننده اعصاب و قلب،موثر در درمان بیماری های ریوی و سل.همچنین در درمان ورم معده و روده از این میوه استفاده می شود. گلابی از بین برنده ضعف و بی حالی،تقویت كننده اعصاب،رفع تنبلی روده ها،رفع یبوست و بیماری های روده ای و معده،موثر در درمان سل ریوی،از بین برنده سنگ كلیه. آلوانرژی زا و از بین برنده كم خونی و ضعف و سستی،برطرف كننده یبوست،محرك اعصاب،مناسب برای كلیه ها. سیب زردانرژی ساز،ضد عفونی كننده قوی روده و مناسب برای تقویت روده ها و معده،محرك كلیه ها و مناسب برای سنگ كلیه و مجاری ادرار،تقویت كننده اعصاب،رفع كننده یبوست و اسهال، مناسب برای اختلالات تنفسی.

 3 نظر

محبت حقیقی از دیدگاه قرآن و حدیث

06 فروردین 1391 توسط مدیدیان

همچنين اگر محبت به چيزى يا كسى براى رفع نياز خويش باشد پس از رفع نياز، محبت به آن محبوب تمام مى‏شود؛ چرا كه نياز محب بر آمده است و كمال مورد نظر خويش را يافته است. محبت به خداوند پايدار است زيرا كمال حقيقى فقط از آن اوست و هيچ گاه انسان خداشناس به معرفت كمال خداوند نمى‏رسد در هر مرتبه از معرفت به خدا انسان به ضعف معرفت خويش آگاه مى‏شود و خواهان ارتقاء معرفت خود به خداوند مى‏گردد؛ چرا كه خداوند موجود بى‏پايانى است كه عقول از معرفت كنه او عاجزند و هر چه در وادى معرفة اللَّه مى‏شتابند، باز هم در راه باقى است و اشتياق فراوان‏تر مى‏شود.

2 - محبت حقيقى محبتى است كه محب به هر چه كه به محبوب انتساب دارد علاقه‏مند باشد. انسان‏هاى عارف به همه مظاهر هستى محبت دارند به انسان‏ها، طبيعت، حيوانات، رودها و جنگل‏ها و… چرا كه همه اين‏ها را جلوه خدا و مخلوق ذات اقدس او مى‏دانند.

3 - محبت واقعى محب را گوش به فرمان محبوب مى‏كند محب هميشه در آرزوى رضاى محبوب است پس همان طور كه او مى‏خواهد عمل مى‏كند و خود را آن گونه كه محبوب مى‏پسندد مى‏سازد. محب واقعى، اراده محبوب را بر اراده خود مقدم مى‏دارد و با خواست او مخالفت نمى‏كند.

 4 - محب واقعى هميشه به ياد محبوب است و هيچ چيز ديگرى موجب غفلت او از ياد محبوب نمى‏شود. 5 - محب واقعى خواستار ديدار محبوب و همنشينى و هم صحبتى با اوست. محب واقعى از شنيدن سخن محبوب و سخن گفتن با او را دوست دارد و از ديدار محبوب سير نمى‏شود. محبت به خدا محبت به خداوند محبت راستين است و خداوند يگانه محبوب حقيقى است. همه نشانه‏هاى محبت حقيقى در محبت به خدا هست. محبت به خداوند پايدار و زوال‏ناپذير است، چرا كه هيچ كمالى برتر از خداوند نيست و هيچ جمالى زيباتر از او وجود ندارد، كسى كه خدا را بيابد همه چيزها در چشم او ناقص و حقير مى‏آيد: ما ذا وجد من فقدك و ما الذى فقد من وجدك لقد خاب من رضى دونك بدلا

(1) آن كه تو را نيافت چه يافت؟ و آن كه تو را يافت چه نيافت؟ كسى كه به غير تو راضى و مايل گشت يقيناً محروم شد. محبت به خداوند با هيچ محبت ديگرى قابل قياس نيست هر محبت ديگرى اگر در طور محبت خدا باشد و به سبب محبت به خدا باشد، محبتى راستين وگرنه دروغين است. كسى كه غير خدا را دوست مى‏دارد و محبت او بر محبت خدا بر مى‏گزيند، مؤمن نيست. مؤمنان بيشترين محبت را به خداوند دارند. والذين آمنو اشد حباللَّه

(2) محبت خدا شرط ايمان است و كسى مؤمن است كه خدا و رسولش را بيش از هر چيز ديگرى دوست داشته باشد. از پيامبر اكرم(ص) روايت شده است: لا يؤمن احدكم حتى يكون اللَّه و رسوله احب اليه مما سواهما؛

(3) هيچ يك از شما تا زمانى كه خدا و رسولش محبوب‏ترين كس در نزد او نباشد، ايمان نياورده است. مؤمنان واقعى مى‏خواهند قلبشان آكنده از محبت خداوند باشد تا هيچ محبت ديگرى در آن جاى نگيرد. امام زين العابدين (ع) در دعاى ابوحمزه ثمالى اين گونه دعا كرده‏اند: اللهم انى اسئلك ان تملا قلبى حباً لك؛ اى خدا از تو مى‏خواهم كه قلبم را از محبتت آكنده سازى. ويژگى دوستان حقيقى خدا اين است كه جز محبت او را در دل نداشته باشند. امام حسين(ع) در دعاى عرفه اين چنين مناجات مى‏فرمايند: انت الذى ازلت الاغيار عن قلوب احبائك حتى لم يحبوا سواك؛ تو همانى كه بيگانگان را از دل‏هاى دوستانت زدودى تا جز تو را دوست ندارند. دومين نشانه محبت حقيقى محبت به همه چيزهايى است كه به محبوب انتساب دارد. محبت به غير خدا وقتى مذموم است كه محب، محبوب را مستقل بداند و كمال و جمال آن را وابسته و ناشى از خداوند نداند؛ ولى اگر كسى مخلوقات خداوند را به خاطر انتساب به خداوند بخواهد و دوست بدارد محبت او ممدوح و پسنديده است. اين گونه دوستى منافاتى با دوستى خدا ندارد، بلكه عين دوستى با خداست .محبت به بندگان صالح خدا محبت خداست كسى كه بنده صالحى را به سبب ارتباط و اتصال با خدا دوست دارد، كسى را دوست دارد كه خدا دوستدار اوست، پس محبت او اصالتاً از آن خداست و ترشحى از محبت به خداوند است خداوند بندگان مؤمن و صالح را دوست دارد و بندگان ظالم و عاصى را دوست نمى‏دارد؛ پس كسى كه حب و بغض خود را متناسب با حب و بغض خداوند نمايد مى‏تواند مدعى دوستى خدا باشد: من احب اللَّه و ابغض للَّه و اعطى للَّه و منع للَّه فهو ممن كمل ايمانه؛

(4) كسى كه به خاطر خدا محبت و بغض ورزد و به خاطر خدا ببخشايد و باز دارد پس او كسى است كه ايمانش كامل شده است. در روايات آمده است كه دوستى مؤمنين به يكديگر از بزرگ‏ترين شاخه‏هاى ايمان است و كسى كه دوستى و دشمنى او براى خدا باشد برگزيده خداوند است.

(5) اهميت محبت ورزيدن به كسانى كه خداوند آنها را دوست مى‏دارد و دشمنى با دشمنان خدا، به قدرى است كه اين دوستى و دشمنى محك ايمان و نيك سيرتى انسان‏هاست. امام صادق(ع) به يكى از اصحاب خود مى‏فرمايند: اگر مى‏خواهى بدانى كه آيا در تو نيكى و خيرى هست به قلب خود رجوع كن. اگر بندگان مطيع خدا را دوست مى‏دارى و گناهكاران را دشمن مى‏دارى، پس در تو خيرى هست و خداوند تو را دوست دارد و اگر چنين نيستى، در تو خيرى نيست و مبغوض خداوند هستى. انسان با آن كه دوست مى‏دارد همراه است.

(6) اين گونه روايات نشان مى‏دهد كه محب واقعى خداوند، به غير خداوند نيز محبت دارد چرا كه آن غير به خدا منسوب است و اگر كسى به محبوب‏هاى خداوند يعنى انبياء و اولياء و صالحان دوستى نورزد، محبت او به خداوند واقعى نيست و نيز اگر دشمنان خدا را كه رشته اتصال و ارتباط با خداوند او گسيخته‏اند دشمن ندارد، به خداوند محبت واقعى ندارد و ايمان او حقيقى نيست: لا تجد قوما يؤمنون باللَّه و اليوم الاخر يوادون من حاداللَّه و رسوله و لو كانوا آباءهم او اخوانهم او عشيرتهم اولئك كتب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه و يدخلهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها رضى اللَّه عنهم و رضوا عنه اولئك حزب اللَّه الا ان حزب اللَّه هم المفلحون؛

(7) قومى را نيابى كه به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند و كسانى را كه با خدا و رسولش مخالفت كرده‏اند هر چند پدرانشان يا پسرانشان با برادرانشان يا عشيره آنان باشد دوست بدارند. در دل اينهاست كه خدا ايمان را نوشته و آنها را با وحى از جانب خود تأييد كرده است و آنان را به بهشت‏هايى كه از زير درختان آن جوى‏هاى روان است در مى‏آورد هميشه در آن جا ماندگار خدا از ايشان خشنود و آنها از او خشنودند، اينانند حزب اللَّه آرى، حزب خداست كه رستگارانند. محب واقعى خدا، خود را آن گونه كه خدا مى‏پسندد مى‏سازد. عمل خود را مطابق خواست او مى‏نمايد و ظاهر خويش را خداپسند مى‏آرايد. محب واقعى خدا مى‏كوشد محبوب خدا باشد. هر محبى آرزو دارد كه محبوبش به او محبت داشته باشد. راه اين محبت دو سويه را محبوب حقيقى بر زبان حبيبش جارى نموده و به ما آموخته است: قل ان كنتم تحبون اللَّه فاتبعونى يحببكم اللَّه.

(8) تبعيت از پيامبر نشان راستگويى در اظهار محبت است و چون كسى در محبت خويش به خداوند صادق باشد، خداوند نيز او را دوست مى‏دارد. تبعيت از پيامبر يعنى عمل به كارهايى كه خدا دوست دارد و ترك آن چه خداوند نمى‏پسندد، براى ساختن خويش به چهره و گونه‏اى خدا پسند بايد از خود خدا و رسول او پرسيد كه چگونه باشيم. در قرآن كريم پاكيزگان، توبه كنندگان، محسنين، متقين، صابران، مقسطين، و كسانى كه بر خدا توكل مى‏كنند و در راه او مى‏رزمند، محبوب خدا معرفى شده‏اند و تجاوزكاران، ظالمان، مفسدان، كافران، گنه‏كاران، مستكبران، خيانت پيشگان، مسرفان و كسانى كه نعمت‏هاى خداوند و كفران مى‏كنند محبوب خدا نيستند. پس اگر كسى خواهان محب واقعى شدن است و مى‏خواهد محبوب خدا باشد بايد از اين راهمايى‏ها بهره گيرد و با پيروى از دستورات پيامبر اكرم(ص) دل خويش را از محبت غير پاك سازد و سر به فرمان پروردگار نهد. كسى كه دوستدار واقعى خداست از مناجات با او لذت مى‏برد و از اين كه خدا با او سخن بگويد شادمان مى‏شود. درباره سخن گفتن بنده با خدا در مبحث عبادت مطالبى خواهد آمد، ولى درباره سخن گفتن خدا با انسان اشاره‏اى به فضيلت و آثار تلاوت قرآن خواهيم داشت. قرآن سخن خدا با بنده و عهد او با بندگان است. از امام صادق(ع) روايت شده است: القرآن عهداللَّه الى خلقه، فقد ينبغى للمرء المسلم ان ينظر فى عهده و ان يقرأ منه فى كل يوم خمسين آية؛ قرآن عهد خداوند با بندگان است پس بر هر مسلمانى شايسته است كه در عهد خداوند نظر كند و در هر روز پنجاه آيه قرائت نمايد.

 (9) در پايان اين مبحث مناسب است يادآور شويم كه محبت خدا به انسان با محبت انسان به خدا فرق مى‏كند. خداوند كمال مطلق است و انسان نياز مطلق. انسان خواستار كمال است پس به كمال مطلق عشق مى‏ورزد و خواهان اوست. ولى در برابر كمال خداوند هيچ كمال ديگرى وجود ندارد. پس مقصود از محبت خدا به بندگان استكمال بنده است، يعنى چون بنده به اختيار خود طريق كمال را مى‏گزيند، خداوند او را دوست مى‏دارد و در اين كمال جويى او را يارى مى‏دهد و چون بنده راه هلاكت و سقوط را در پيش گيرد غضب الهى شامل حال او مى‏شود. دوستان خدا اگر قلب خود را از محبت غير او خالى كنند و هر چه را او مى‏پسندد و فرمان مى‏دهد عمل نمايند و همواره در ياد او باشند، خداوند نيز آنان را دوست مى‏دارد و كمال مطلوب آنان را به آنها اعطا مى‏كند. پى‏نوشتها 1 - دعاى عرفه امام حسين. 2 - بقره، 165. 3 - جامع السعادات، ج 3، ص 151. 4 - بحارالانوار، ج 66، ص 33. 5- بحارالانوار، ج 66، ص 240. 6 - اصول كافى، ج 2، ص 126. 7 - مجادله، 22. 8 - آل عمران، 31. 9 - شرح چهل حديث، ص 497.

 نظر دهید »

خانواده در قرآن

21 آذر 1389 توسط مدیدیان

خانواده در قرآن

 

 

الف ـ كاركرد و جايگاه خانه در قرآن

واژه‌ي «بيت» به معناي خانه، 71 بار با مشتقات آن در صيغه‌هاي «بيت» و جمع آن «بيوت» در قرآن كريم آمده است. اين كلمات در 12 مورد به مصداق بيت‌الله، يعني كعبه (خانه خدا)، 2 مورد براي بيت عتيق، 2 مورد بيت معمور و باقي به معناي «خانه»، همان محيط مخصوص زندگي خانواده آمده است.

با نظر به آيات الهي و پرداختن آيات متعددي در قرآن به كلمه بيت، چنين به دست مي‌آيد كه اين مكان مسقفِ محدود كه محل اجتماع و زيست جمعي بشر و اولين محيط رشد و پرورش وي است، مورد عنايت حق بوده و برحسب كارايي و جايگاهش در حيات انساني، از اهميت بسزايي برخوردار است كه در اينجا به بعضي از اين موارد اشاره مي‌شود:

 

1ـ محل تسكين

اولين كاركرد خانه، تأمين‌ آرامش جسم و تسكين جان اعضاي آن است كه البته مرهون امنيت همه جانبه‌ي اين محيط براي اعضاست. فضاي محدود و امن خانه، حريمي (محل محرم) براي ابراز احساسات، بيان اسرار، ارضاي غرايز و تأمين نيازهاي جسمي و روحي انسان است. اين سكونت و امنيت را خداوند به خود نسبت مي‌دهد و مي‌فرمايد: «و الله جعل لكم من بيوتكم سكناً» (نحل،80)، «خداوند از خانه‌هاي شما محل سكونت و آرامش برايتان قرارداد.»

واژه «سكن» به معناي هر چيزي است كه انسان به وسيله‌ي آن تسكين يابد. انسان علاوه بر نياز به سكونت در خانه، به محلي براي تسكين آلام روحي، رها شدن از برخي قيودات اجتماعي، استراحت به نحو دلخواه، خلوت كردن و راز و نياز با خدا و محرمان نياز دارد. اگر خانه تأمين كننده اين نيازها نباشد، مسكن نخواهد بود.

 

2ـ محل ذكر و تلاوت آيات الهي

«واذكرن ما يتلي في بيوتكنّ من ايات الله و الحكمة» (احزاب، 34)، «به ياد آوريد آن‌چه در خانه‌هايتان از آيات و حكمت تلاوت شده است.»

آيه خطاب به همسران پيامبر اكرم (ص) است و نكاتي از آن برداشت مي‌شود:

ـ فضايلي كه از خانه و خانواده نصيب انسان مي‌شود، ارزشمند است و بايد براي بكارگيري در زندگي حفظ شود.

- خانواده‌ي پيامبر (ص) الگويي براي همه خانواده‌ها است؛ لذا بايد بيش از ديگران مراقب امتثال اوامر الهي باشند.

- هر فرد بايد حافظ شئون، موقعيت و آبروي خانواده خود باشد.

- محيط آرام و مأنوس خانه، مناسب‌ترين محل براي انديشه، ذكر، يادآوري كلام خدا و ذكر حكمت‌هاي الهي است.

- خانه مكتبي براي تربيت انسان‌هايي عبد و مطيع حق است.

كاركرد وسيع و گرانقدر خانه، آن را مكاني مورد احترام و عنايت قرار داده است؛ اما چنان‌چه اين محل معبدي براي بندگي و ذكر حق واقع شود، خداوند آن را رفيع و عظيم مي‌گرداند. چنان‌كه خطاب به رسول گراميش مي‌فرمايد:

«في بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها بالغدوّ و الاصال» (نور،36) رفعت و علو حقيقي خاص خداوند متعال است؛ خانه‌اي كه مسجد خداوند و محل تسبيح او باشد، نيز عظيم و مرفوع است.

آن‌چه از آيه فوق و تفسير مرحوم علامه طباطبايي (الميزان) استفاده مي‌شود، اين است كه اگر خانه از هر پليدي و لوثي منزه بماند و به ذكر خدا و عبادت او مزيّن شود، رفعت مي‌يابد و از يك چهارديواري سرد و بي‌روح خارج مي‌شود و هرچه صبغه‌ي الهي و معنويش بيشتر شود، مقامي رفيع‌تر مي‌يابد كه مصداق كامل آن كعبه، خانه‌ي خدا است. (طباطبايي، 1363: ج15، صص179-178)

 

3ـ محل رابطه‌اي قدسي

«فاذا دخلتم بيوتا فسلّموا علي انفسكم تحيةً من عندالله مباركةً طيبةً» (نور،61)

«مقصود از سلام كردن بر خود، سلام بر اهل خانه است و اگر در اين‌جا نفرمود: بر اهل آن سلام كنيد، خواست يگانگي مسلمانان با يكديگر را برساند؛ چون همه انسانند و خدا همه را از يك مرد و زن خلق كرده است. علاوه بر اين، همه مؤمنند و ايمان ايشان را جمع كرده، چون ايمان قوي‌تر از وهم و هر عامل ديگري براي يگانگي است.» (طباطبايي، 1363: ج15، ص229) خداوند مي‌فرمايد: «بر اهل خانه سلام كنيد»؛ از آن‌جا كه سلام بيان تحيتي مبارك از نزد پروردگار است، عالي‌ترين ايجاد رابطه ميان اعضاي خانواده آن است كه با تحيت و سلام با يكديگر برخورد كنند و ياد خدا ميان آنان باشد. اين رابطه قدسي اگر در خانه برقرار شود، به طور قطع به جامعه نيز كشانده خواهد شد. پس حقيقت سلام، گسترش امنيت و سلامتي در ميان انسان‌هاست.

 

4ـ لزوم حفظ حريم خانه

از نظر قرآن، خانه به قدري در مقام و جايگاه بالايي قرار دارد كه حفظ حريم آن بر همگان توصيه شده است. خداوند متعال مي‌فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا لاتدخلوا بيوتاً غير بيوتكم حتي تستأنسوا و تسلّموا.» (نور، 27)

حصردر آيه مذكور به اين معناست كه خداوند ورود به خانه‌ي غير را بدون اذن و سلام ممنوع مي‌كند. حرمت اين حريم را مقدس مي‌دارد و ضرورت حاكميت يك فرهنگ صحيح و صميمي را در برخورد با اهل خانه بيان مي‌كند و مي‌آموزد كه اهل بيت بايد در روابط با يكديگر، علاوه بر رعايت همه‌ي شئون انساني در برخوردشان، از راه تكلم كه نزديك‌ترين و شايع‌ترين ارتباط است، نيز اين يگانگي را بيان كنند و سلام واژه‌اي است كه اين پيام را دارد؛ علاوه بر آن‌كه آرزوي سلامت و امنيت از جانب سلام كننده را ابلاغ مي‌كند. از عدي بن ثابت روايت است: زني انصاريه به نزد رسول الله(ص) آمد و عرض كرد: من در خانه خويش گاه گاه در شرايطي هستم كه نمي‌خواهم هيچ كس مرا ببيند، در اين حال اگر پدر، فرزند يا مردي از خويشان من وارد شوند، چه كنم؟ در جواب، آيه فوق فرو فرستاده شد.

«تستأنسوا» يعني «تستأذنوا»؛ گفته شده است كه استيناس طلب انس است و به اين ‌معني است كه در هيچ خانه‌اي كه ملك شما نيست، وارد نشويد تا مطمئن شويد فردي در آن است و آن‌گاه اجازه بخواهيد. ابن عباس گفت: در آيه تقديم و تأخر است؛ يعني «حتي تسلموا و تستأذنوا»، يعني «حتي تقولوا السلام عليكم، أدخل»؛ سلام مستحب است و استيذان واجب. (رك. ميبدي، 1357: ج6، ص509) در آيه 28 از سوره‌ي مباركه‌ي نور نيز، ورود به هرخانه‌اي مشروط به اجازه يافتن از سوي صاحب خانه شده است. «فان لم تجدوا فيها احداً فلا تدخلوها حتي يؤذن لكم» (نور، 28)، «اگر در خانه كسي را نيافتيد، تا اجازه دريافت نكرده‌ايد، وارد نشويد.»

علاوه بر اين حكم عمومي، در آيه 53 از سوره احزاب نيز، ورود به خانه پيامبر بدون اذن منع شده است: «يا ايها الذين امنوا لاتدخلوا بيوت النبي الاّ أن يؤذن لكم»، «اي ايمان آورندگان به خانه پيامبر وارد نشويد مگر آن‌كه به شما اجازه دهد.»

 

 

ب ـ خانواده آرماني در قرآن

معروف است كه اگر برنامه‌ي يك ساله داريد، گندم بكاريد؛ اگر برنامه‌ي ده ساله داريد، درخت بكاريد و اگر برنامه‌ي صدساله داريد، ‌انسان بسازيد. تربيت انسان با موازيني كه خالق او مي‌طلبد و هدايت فرموده است، سرمايه‌گذاري صدساله، بلكه ابدي است. «…و من احياها فكأنّما احياالناس جميعاً…» (مائده، 32) تربيت انسان از نگاه قرآن، احياي او و دميدن جان الهي در كالبد اوست. محيط تحقق اين مهم، ‌خانواده است. خانواده‌اي كه زمينه‌ي پرورش انسان قرآني در آن فراهم آمده است. «والبلد الطيب يخرج نباته باذن ربّه و الذي خبث لايخرج الا نكداً» (اعراف، 58)، از سرزمين پاك و طيب، ثمره‌اي نيك به اذن پروردگار خارج مي‌شود و از زمين آلوده و شوره‌زار، حاصلي ناقص و بي‌فايده خارج خواهد شد. بنابراين خانواده‌ي آرماني قرآن، خانواده‌اي است كه آماده‌ي پذيرش و پرورش انسان است.

خانواده‌اي كه قرآن كريم تربيت مي‌كند، حدود و وظايفش را تعيين مي‌نمايد و توصيه‌هاي لازم را براي روابط متعالي بين زن و مرد بيان مي‌دارد، با مؤلفه‌هاي زير شناخته مي‌شود: توحيد محوري و جلب رضاي حق، عدالت‌جويي و برقراري قسط، اخلاق‌مداري، وظيفه‌مندي، رعايت اصل صلح و احسان، گذشت و محبت، مشورت و مصلحت انديشي.

 

 

1ـ مباني روابط در خانواده آرماني

زيربناي ساختار كلي خانواده‌ي آرماني قرآن، دو ركن اساسي اخلاق و حقوق است كه با آشنايي همه‌جانبه اعضا و حاكميت اين دو ركن، استواري و پويايي اين بنا تضمين مي‌شود. چرا كه ركن حقوقي، ضامن برپايي و استواري اصل خانواده و مانع از فروپاشي آن است و ركن اخلاقي ضامن رشد و بالندگي و تأمين اهداف خانواده مي‌باشد.

خانواده يك نظام كاملاً تأليف شده و به هم تنيده است؛ به طوري‌كه تفكيك بعضي مسائل كه در محيط‌ها و مجموعه‌هاي ديگر ممكن است، ‌در اين فضاي خاص ممكن نيست. از آن جمله، تفكيك دو مقوله‌ي «تكاليف حقوقي» و «وظايف اخلاقي» است. زيرا نظام حقوقي و نظام اخلاقي خانواده، كاملاً بر يكديگر منطبق است و حوزه‌ي عملياتي آن‌ها واحد مي‌باشد. رعايت اخلاق در خانواده، وظيفه همه‌ي اعضا است و تأمين حقوقي اعضا نيز امري اخلاقي و شايسته است. بنابراين نمي‌توان امري اخلاقي را در خانواده، جداي از حق افراد قلمداد كرد و آن را فضل ناميد؛ زيرا فرض و واجب است؛ نه فضل. در خارج از محيط خانواده، مرز حقوق و اخلاق تا حدودي متمايز است؛ مثلاً، عدم تواضع در برابر ديگران در خارج از خانواده، امري غير اخلاقي است؛ اما غير حقوقي نيست؛ يعني تجاوز به حريمي قلمداد نمي‌شود. يا خشن و زبر صحبت كردن، مجازاتي نمي‌طلبد. اما همين امور در خانواده با حقوق خانوادگي افراد تلاقي دارد. همنشيني در خانه، بايد نمايي از بهشت برين در آخرت باشد؛ يعني كانون «لايسمعون فيها لغواً و لاتأثيماً الاّ قيلاً سلاماً سلاماً.» (واقعه، 26-24) زندگي خانوادگي، صرفاً با حضور در خانه يا خانه‌داري يا انجام چند فعاليت دسته‌جمعي محقق نمي‌شود؛ بلكه واقعاً زماني تحقق مي‌پذيرد كه با مبادله انديشه‌ها، احساسات، بحث و گفت و شنود همراه شود. (رك. كازنو، 1373)

حقوق و اخلاق در خانواده، دايره‌ي وسيعي از مباحث حقوقي و اخلاقي را به خود اختصاص داده است. در قرآن كريم نيز بخش عمده‌اي از آيات متعلق به حقوق افراد در خانواده و رعايت اخلاق در برخوردها و تعاملات خانوادگي است.

 

ـ مباني حقوقي و اخلاقي در روابط خانواده آرماني

مجموعه‌ي قوانين حقوقي خانواده قبل از ازدواج تا تشكيل خانواده و حتي در مرحله‌ي جدايي، تحكيم حقوقي خانواده را تضمين مي‌كند.

شرط صحت عقد و وقوع زوجيت، اقرار طرفين به رضايت در قرارداد عقد است. قرائت خطبه‌ي عقد در اسلام اين واقعيت را آشكار مي‌كند. طرفين با قرائت خطبه، زوجيت را مي‌پذيرند؛ لذا واجب است كه خواست خود را واضح به زبان بياورند يا توسط وكيلي از جانب خود اعلام كنند. در اين امر، ميان زن و مرد تفاوتي نيست. بنابراين از ابتدا عقل، اراده وتعهد اخلاقي بين زوجين است كه پايداري اين قرارداد را ضامن مي‌شود؛ فلذا بناي حقوقي خانواده از آغاز بر اساس يك تصميم عاقلانه و يك تعهد اخلاقي پايه‌گذاري مي‌شود.

با اقرار به زوجيت، طرفين عهده‌دار تعهداتي حقوقي، اخلاقي، اقتصادي و فرهنگي نسبت به يكديگر مي‌شوند. اين تعهدات دو سويه است؛ يعني هر يك علاوه بر آن‌كه وظايفي را بر عهده مي‌گيرند، حقوقي را از ديگري مطالبه مي‌كنند. عمده‌ي اين تعهدات عبارتند از: حسن معاشرت، روابط زناشويي و جلب رضايت طرفين، نفقه، مهريه، اجرت‌المثل، توافق در داشتن فرزند و تمكين. اين‌ها و ده‌ها تكليف و وظيفه خرد و كلان ديگر كه اصول آن بر اساس آيات قرآن كريم در قانون اساسي و حدود قانوني و اجرايي آن در قوانين مدني و غيره آمده است، همه براي تعيين مرزها و محدوده‌ي اختيارات و انتظارات زوجين مي‌باشد كه براي پايداري خانواده و اساس تحكيم روابط، رعايت آن لازم است. اما روابط صحيح و محكم در خانواده تنها حفظ مرزها و حركت بر روي خطوط تعيين شده نيست؛‌ آن‌چه از تعامل حقوقي و اخلاقي زن و مرد در همه موارد، ‌يك خانواده‌ي پايدار و پويا مي‌سازد، رعايت توصيه‌هايي است كه قرآن كريم بر آن‌ها تأكيد مي‌فرمايد:

1ـ «هنّ لباس لكم و انتم لباس لهنّ» (بقره، 187) زوجين در حكم لباس براي يكديگرند. اگر براي تأمين اهداف كلي خانواده تنها همين توصيه مراعات شود، كافي است كه زن و مرد لطيف‌ترين روابط را با يكديگر داشته باشند و در سايه‌ي آن مطلوب‌ترين فضاي زندگي را براي افراد خانواده فراهم كنند. زيرا ارتباطي كه انسان با لباس خود دارد، نزديك‌ترين، محرمانه‌ترين و بي‌آزارترين روابط است. اين تشبيه در هيچ امر ديگري جز رابطه زن و شوهر مصداق ندارد؛ حتي در رابطه والدين و فرزندان.

2ـ «…وعاشروهنّ بالمعروف…» (نساء، 19) از جمله اصولي كه قرآن كريم در كنترل رفتارهاي انسان‌ها نسبت به يكديگر بكار مي‌برد، اصل «معروف» است كه در قرآن كريم 9 بار تكرار شده است. بيشترين استعمال آن در حادترين مرحله‌ي روابط زن و شوهر و هنگام طلاق است: «وأتمروا بينكم بمعروفٍ …» (طلاق، 6)، «روابط ميان خودتان را با رفتارهاي پسنديده و مورد پذيرش عرف، نيكو گردانيد.»

«و لهنّ مثل الذي عليهن بالمعروف» (بقره، 228)، «و براي زنان نيز همانند مردان چنان‌كه وظايفي شناخته شده، حقوقي معين و مقرر شده است.»

«…فأمسكوهنّ بمعروف أو سرّحوهن بمعروف» (بقره، 230) وقتي كه ديگر اميد بازگشت عاطفه، عشق و تداوم زندگي نيست، به دو نحو مي‌توانيد عمل كنيد: امساك به معروف يا جدايي به معروف.

«و علي المولود له رزقهنّ و كسوتهنّ بالمعروف» (بقره، 233)، «هزينه مادر در امور خوراك و پوشاك بر عهده كسي است كه فرزند از اوست؛ در حد معروف و پسنديده.»

زيباترين نكته در آيات مذكور و اصل قرآني «معروف»، آن است كه در تمام مراحل زندگي زناشويي از ابتدا تا انتها چه در شرايط عادي و چه در شرايط بحراني، آن‌چه مورد نظر خداوند است، حفظ ارزش‌هاي اخلاقي، تحت عنوان معروف (آن‌چه نفس سالم انسان به طور عموم مي‌پسندد) مي‌باشد و خشونت، اهانت و كم‌لطفي در خانواده قرآني پسنديده نيست.

3ـ «فان خفتم الاّ يقيما حدودالله، فلاجناح عليها فيما افتدت به تلك حدودالله فلاتعتدوها و من يتعّد حدودالله، فاولئك هم الظالمون» (بقره، 229) هدف از وضع احكام و تمامي هدايت‌هاي الهي توسط انبيا، اوليا و مربيان، رعايت حدود الهي در زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي است. خداوند در آياتي از قرآن كريم به اين اصل اشاره مي‌كند. نكته‌ي قابل توجه در اين اشارات آن است كه اين آيات عموماً در مواضعي است كه معمولاً بندگان رعايت نمي‌كنند. مثل زمان طلاق؛ در آيات طلاق چندين بار واژه «حدودالله» و چندين تعبير بازدارنده‌ي ديگر نظير «واعلموا ان‌الله بكل شي عليم» (بقره، 231)، «ان‌الله بما تعملون بصير» (بقره، 237)، «والله بما تعملون خبير» (بقره، 234) و… بكار رفته است.

خداوند در آيه 229 سوره بقره، براي هدايت جريان طلاق در محدوده‌ي اخلاق، سه بار به رعايت حدودالله تذكر مي‌دهد و مي‌فرمايد: «هر كس از حدود الهي تجاوز كند، از ظالمين است.» «الطلاق مرتان، ‌فامساك بمعروف أو تسريح باحسان» مردان را بعد از طلاق بين دو امر مخير كرده است: «امساك به معروف»، يعني نگهداشتن همسر كه همان رجوع در عده است يا «تسريح به احسان» يعني رها كردن او تا از عده خارج شود. (رك. طباطبايي، 1363: ج2، ص350) خداوند اين دو عمل را كه در استثنايي‌ترين روابط ميان زن و مرد است، نيز به معروف و احسان مقيد كرده است. حرمت فضاي خانه، به حدي است كه در هر شرايطي، اهانت،‌ آزار ديگري و هر عمل ناپسند و غير معروف ديگري در آن جاي ندارد و بايد اين حرمت به بهترين شكل حفظ شود.

«چه بسا بتوان از آيه شريفه بويي از عدم جواز تفرقه ميان احكام فقهي و معارف اخلاقي استشمام نمود و مي‌توان گفت كه آيه اشعاري هم به اين معنا دارد كه صرف عمل به احكام فقهي و جمود به خرج دادن بر ظواهر دين، كافي نيست. پس اكتفا نمودن بر عمل به ظواهر دين و رعايت نكردن روح آن، باطل كردن مصالح تشريع و از بين بردن غرض دين است، چون اسلام دين عمل است نه دين حرف و شريعت، كوشش است نه فرض…» (همان، ص353)

نتيجه آن‌كه در ميان كارهايي كه انسان انجام مي‌دهد، يك سلسله مناطق ممنوعه وجود دارد كه ورود به آن‌ها فوق‌العاده خطرناك است. قوانين و احكام الهي اين مناطق را مشخص مي‌كند و حتي از نزديك شدن به اين مرزها نهي‌ مي‌نمايد. «تلك حدودالله فلاتقربوها.» (بقره، 187)‌ زيـرا نـزديك شدن بـه اين مرزها انسـان را بر لب پرتگاه قرار مي‌دهد؛ روابط حاكم بر خانواده را تهديد مي‌كند و با اندكي غفلت، حدود الهي ناديده گرفته مي‌شود و ظلم كه موجب خشم خداوند است، واقع مي‌شود. «و من يتعدّ حدودالله فاولئك هم الظالمون.» (بقره، 229)

 

 

2ـ هدف خانواده آرماني

ـ «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودةً و رحمةً» (روم، 21)، «يكي از نشانه‌هاي قدرت خداوند اين است كه براي شما از جنس خودتان همسر آفريده تا وسيله سكون و آرامش شما باشد و در ميان شما دوستي و رحمت قرار داده است.»

زوجيت در قرآن كريم به انسان، حيوان و ساير موجودات نسبت داده شده و از آيات الهي برشمرده شده است، اما تفاوت انسان و حيوان در زوجيت دو چيز است:

ـ زوجيت در حيوانات (به جز چند گونه‌ي آن‌ها) به تشكيل خانواده نمي‌انجامد؛ در حالي‌كه در انسان بلا استثنا با هدف تشكيل خانواده انجام مي‌گيرد.

ـ گرچه زوجيت در مورد حيوانات نيز مانند انسان وجود دارد و به توليد نسل مي‌انجامد، اما جفت‌گرايي در آن‌ها ايجاد مودت و رحمت نسبت به يكديگر را در پي ندارد.

آيه‌ي فوق، تنها هدفي را كه براي تشكيل خانواده برمي‌شمرد، «تسكين زوجين» است. گرچه در سايه‌ي اين آرامش مواهب ديگري نصيب انسان مي‌شود و اهداف نسبي ديگري حاصل مي‌گردد، اما خلقت انسان به نوعي است كه اگر همه‌ي مواهب اعم از فرزند، تأمين نيازهاي مادي و… را در زوجيت بيابد، ولي سكون و آرامش نداشته باشد، انگيزه‌اي براي تشكيل خانواده نخواهد داشت و خود را كامياب نمي‌بيند. «در محيط خانواده، اگر فقط روابط جسمي و واكنش‌هاي فيزيكي مطرح باشد و بس، روح‌ها سرگردان مي‌مانند و در تمام عمر در حسرت ناكامي مي‌سوزند و مي‌سازند و بي‌ترديد، هرگاه روح‌ها ناكام و حسرت زده باشند، جسم‌ها نيز پريشان و ناتوانند.» (بهشتي، 1377: ص41) با توجه به آيه‌ي 21 سوره‌ي روم كه هدف از خلقت زوج، سكونت ذكر شده است و نيز از آيه‌ي 4 سوره‌ي فتح[2]، اين نكته به دست مي‌آيد كه رابطه‌اي مستقيم ميان نزول سكينه و ازدياد ايمان وجود دارد. زوجيت نيز كه تأمين كننده‌ي آرامش حقيقي در زن و مرد است، محملي دائمي براي افزايش ايمان و نزديكي به خداوند است. يعني اين امر الهي در صورتي‌كه با نيت قرب الي‌الله برپا شود و دوام پيدا كند، سراسر عبادت حق خواهد بود. نتيجه آن‌كه با عنايت به هدف اصلي از خلقت انسان، يعني «عبادت» برحسب آيه‌ي «و ماخلقت الجن والانس الاّ ليعبدون» (ذاريات، 56) هدف حقيقي از تأسيس خانواده، همان هدف متعالي خداوند در خلقت انسان مي‌باشد كه به حاكميت توحيد در جامعه خواهد انجاميد.

 

 

ج ـ اصول تحكيم روابط خانواده

خداوند در قرآن كريم، تأسيس بناي خانواده را به خود نسبت مي‌دهد و به طهارت، تعالي و پايداري آن، عنايت وافري دارد. در آيه‌ي ذيل اين نسبت تصريح شده است:

«والله جعل لكم من انفسكم ازواجاً و جعل لكم من ازواجكم بنين و حفدةً و رزقكم من الطيبات…» (نحل، 72)

از اين آيه سه نكته پيرامون موضوع برداشت مي‌شود:

1ـ خداوند زوجيت و منشأ آن را به خود نسبت مي‌دهد.

2ـ خداوند به دنبال زوجيت و تشكيل خانواده، به يكي از اهداف و ثمرات آن كه توليد فرزند و بقاي نسل است اشاره كرده و آن را نيز به خود نسبت مي‌دهد.

3ـ حمايت از خانواده و بقاي آن را در قالب روزي دادن از پاكي‌ها كه شامل رزق مادي و معنوي مي‌شود را به خود نسبت مي‌دهد و همه‌ي اين امور را ارج مي‌گذارد و از آن‌ها به عنوان نعمت ياد مي‌كند.

خداوند در سراسر قرآن براي حفظ بناي خانواده، احكام و اصولي را وضع نموده است و بر رعايت دقيق آن اصرار دارد. احكامي چون وجوب حجاب، حرمت نگاه به نامحرم، رعايت دقيق روابط ميان زن و مرد، حكم استيذان، نهي از قذف، حرمت زنا و احكامي پيرامون نشوز، شقاق، حسن معاشرت و واجباتي در روابط فرزندان و…،همه از لوازم حفظ يك خانواده‌ي قرآني است. از اين اوامر و نواهي اصولي به دست مي‌آيد كه در اين جا به دو اصل آن اشاره مي‌شود:

 

ـ اصل طهارت

در خلقت الهي، شرط تكوين هر چيز، طهارت و صحت بنيان آن است. هيچ دانه‌ي ناسالم و آلوده‌اي منشأ خلقي پاك و سالم نخواهد بود. هر ثمره‌ي نيكويي، قطعاً بنياني نيكو دارد. «الم تر كيف ضرب الله مثلاً كلمة طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها في السماء… و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثت من فوق الارض مالها من قرار» (ابراهيم، 26-24)

خداوند براي طهارت نسل انسان به عنوان برترين مخلوقش، خانواده را چون حريم امني به اين امر اختصاص داده است. خداوند به هيچ وجه اجازه‌ي كمترين اهانت و سوءنيت به حريم مقدس خانواده را نمي‌دهد و مجازات شديدي براي متجاوزين وضع نموده است.

خداوند براي حفظ طهارت كانون خانواده، زنا را تحريم نموده و جزايي براي آن تعيين كرده است و مي‌فرمايد: «و لاتأخذكم بهما رأفة في دين الله» (نور، 2) از اين معنا چنين استفاده مي‌شود كه زنا مخالفت صريح با دين خداست و طهارت خانواده جزيي از اين ديانت است.

حكم ديگري كه بر اساس حفظ كرامت خانواده و احترام به انسان وضع شده، حكم قذف است كه مي‌فرمايد: «والذين يرمون المحصنات ثم لم يأتوا باربعة شهدا فاجلدوهم ثمانين جلدة …» (نور، 4)

در حكم زنا نظر بر آن است كه اهل خانه (زن و مرد) خيانتي بر عليه خانواده و همسر مرتكب نشوند و در حكم قذف، خانه را از تيررس تهمت، افترا و خيانت خارجي مصون مي‌دارد تا علاوه بر صيانت خانواده، جامعه نيز تربيت شود و حد و مرز پاكي را بشناسد. سختگيري قرآن در اثبات اين محرمات (آوردن چهار شاهد با شرايط دقيق فقهي) صرفاً براي حفظ شئون و خوش‌نامي خانواده‌ها و جلوگيري از اشاعه‌ي فحشا در جامعه است. مجازات محرمات ديگري چون لعان و ظهار نيز به حرمت خاص خانواده برمي‌گردد. خداوند در سوره مجادله با لحني عتاب‌آميز حكم ظهار را تعيين مي‌فرمايد: «والذين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون…» (مجادله، 3)، «كساني كه همسران خود را «ظهار» مي‌كنند، سپس از گفته خود باز مي‌گردند، بايد پيش از آميزش جنسي با هم، برده‌اي را آزاد كنند. اين دستوري است كه به آن اندرز داده مي‌شويد و خداوند به آن‌چه انجام مي‌دهيد، آگاه است.» با اين حكم نيز، خداوند نهاد خانواده را پشتيباني مي‌كند و از زن به عنوان محور اين كانون حمايت ويژه دارد؛ زيرا با سست شدن جايگاه زن در خانواده اصل خانواده تضعيف مي‌شود.

از احكام ديگري كه خداوند توسط آن «طهارت خانواده» را تضمين مي‌كند، موضوع عده بعد از طلاق و بعد از فوت همسر است تا علاوه بر حفظ حرمت خانواده‌ي قبل و ايجاد فرصتي بين تشكيل دو خانواده، از تداخل نسل‌ها و حتي ايجاد شك در اين امر جلوگيري شود. «والمطلقات يتربصن بانفسهن ثلاثه قروء…» (بقره، 228)

البته عده در طلاق، فرصت و فراغتي است براي زن و مرد تا يك‌بار ديگر به ادامه‌ي زندگي با يكديگر و بازگشتشان بينديشند؛ شايد از فروپاشي يك زندگي جلوگيري شود.

 

ـ اصل امنيت

امنيت در حيات فردي و اجتماعي انسان، از حقوق اوليه و اصول مهم رشد و پايداري است. اين اصل در خانواده از حساسيت ويژه‌اي برخوردار است. خانواده، نيازمند امنيت دروني و بيروني است. امنيت دروني بيشتر به جنبه‌هاي اخلاقي در روابط برمي‌گردد. فرد در خانواده بايد از حيث مالي، جاني، اخلاقي و … امنيت داشته باشد. كمترين احساس ناامني در هر يك از اعضا، آرامش در خانواده را مختل مي‌كند. آن‌چه در اصل طهارت اشاره شد، توجه خالق يكتا به امنيت معنوي خانواده است كه از اهميت ويژه‌اي برخوردار است؛ اما امنيت جاني و اقتصادي اين نهاد نيز حايز اهميت است و در تحكيم خانواده نيز بسيار مؤثر است. كسب اجازه‌ي مؤمنين براي ورود به خانه‌ي يكديگر در اسلام، از جمله سفارشاتي است كه خداوند براي حمايت از حريم خانواده وضع نموده است. در اين حكم صيانت از دو جنبه‌ي مادي و معنوي خانواده مورد نظر است؛ علاوه بر آن‌كه تزكيه جامعه را در پي خواهد داشت (هو ازكي لكم) «‌يا ايهاالذين امنوا لاتدخلوا بيوتاً غير بيوتكم ….» (نور، 28-27)

فرد در خانواده بايد كاملاً احساس محرميت و امنيت داشته باشد و حضور هيچ غيري نبايد اين آرامش را از او بگيرد و مالكيت او را مخدوش كند؛ لذا خداوند مي‌فرمايد: «چنان‌چه فردي در خانه نبود، داخل نشويد يا اجازه بگيريد و اگر اجازه ورود ندادند، برگرديد كه به پاكي نزديك‌تر است.» دفاع از حريم خانواده بر اعضاي آن واجب است و اگر كسي در اين راه كشته شود، شهيد محسوب مي‌شود. اين دفاع از وظايف حكومت اسلامي است و بايد در اولويت مصالح جامعه قرار گيرد.

 فهرست منابع:

 

بهشتي، احمد: «خانواده در قرآن»، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1377.

جوادي آملي، عبدالله: «زن در آيينه جمال وجلال»، تهران، رجاء، 1369.

ساروخاني، باقر: «جامعه‌شناسي خانواده»، تهران، سروش، 1379.

سياسي، علي‌اكبر: «نظريه‌هاي مربوط به شخصيت»، تهران، دانشگاه تهران، 1354.

طباطبايي، محمدحسين: «تفسير الميزان»، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1363.

غزالي، ‌محمد: «احياءالعلوم»، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1374.

فرجاد، محمدحسين: «آسيب‌شناسي اجتماعي»، تهران، بدر، 1363.

قرشي، سيد علي‌اكبر: «قاموس قرآن»، تهران، بيان جوان، 1382.

قنادان، منصور: «جامعه‌شناسي مفاهيم كليدي»، تهران، آواي نور، 1375.

كاتوزيان، ناصر: «حقوق مدني خانواده»، تهران، بهمن برنا، 1382.

كازنـو، ژان: «جامعه‌شناسي وسـايل ارتبـاط جمعي»، بـاقر سـاروخاني و منـوچهر محسني، تهران، اطلاعات، 1373.

مجلسي، محمدباقر: «روضةالمتقين»، قم، بنياد فرهنگ اسلامي، 1364.

مكارم شيرازي، ناصر: «تفسير نمونه»، قم، دارالكتب الاسلامية، 1368.

ميبدي، رشيدالدين: «تفسير كشف‌الاسرار و عدة الابرار»، تهران، اميركبير، 1357.

نجاريان، فرزانه: «عوامل مؤثر در كارايي خانواده»، دانشگاه آزاد اسلامي (پايان‌نامه كارشناسي ارشد)، 1375.

  

پي نوشتها

* - كارشناس ارشد الهيات و معارف اسلامي.

[1] - «و من اياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجاً لتسكنوا إليها» (روم، 21).

[2] - «هو الذي انزل السكينة في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايماناً مع ايمانهم»، «خداوند آن كسي است كه آرامش را در قلوب مؤمنين نازل كرد تا بر ايمان آنان افزوده شود.»

 2 نظر

مدرسه علمیه صالحات فولادشهر

  • همه
  • مناسبتها
  • اخبار مدرسه
  • جایگاه علمی زنان مسلمان در علوم و معارف دینی
  • اطلاعات عمومی
  • سخنی از معصوم(علیه السلام)
  • سوز دل
  • چند نکته
  • در کوچه باغ شهادت
  • سخنی از بزرگان
  • سیاسی
  • اس ام اس های مناسبتی
  • شعر
  • تلنگر
  • خاطره
  • کاریکاتور
  • دل نوشته
  • عبرت
  • سخنی از خداوند
  • رفتارشناسی حضرت زهرا(س)
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

برای دیدن آمارسایت زیر کلیک کنید

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

نظرات و پیشنهادات

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس