مدرسه علمیه صالحات فولادشهر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دنیا گلستان می شود !

20 اسفند 1394 توسط مدیدیان

قال رسول الله صلی الله عليه و آله : لا تُظْهِرِ الشَّمَاتَةَ لأَخِيكَ فَيَرْحَمَهُ اللَّهُ وَيَبْتَلِيكَ ( امالی ، صفحه 297 )

شماته یعنی خوشحالی کردن . یعنی از مشکلی که برای برادرت پیش می آید ، اظهار خرسندی مکن! گاهی ممکن است در دلت خوشحال بشوی که یک رقیبی یا یک مخالفی دچار مشکلی شد ، این دست خود انسان نیست ، در دلِ انسان یک حالتی بوجود بیاید ، اختیاری نیست ، اما اظهار کردنِ آن اختیاری است. … برادر مومنت یک گرفتاری پیدا کرده ، یا مشکل مالی یا مشکل آبروئی ، یا تنزل مقام یا … خوشحالی نکن ! چرا ؟ فَيَرْحَمَهُ اللَّهُ وَيَبْتَلِيكَ ، شما که اظهار خوشحالی کردی ، خدا به او ترحم می کند و تورا مبتلا می سازد. … اظهار خوشحالی شما جفا در حق اوست . هرکسی که مورد جفای مردم قرار بگیرد، خدا به او رحم می کند. این یک قاعده کلی است. اما چرا تورا مبتلا می سازد؟ چون به او ظلم کردی و ظلم یک عاقبتی دارد که خدا بخاطر آن تورا مبتلا کرده است. اینها موجب استحکام پیوند های اخلاقیِ افراد در جامعه است. اگر من و شما که مدعیِ اسلامیت هستیم ، این ارزش های اخلاقی که در اسلام وارد شده است را رعایت کنیم ، دنیا گلستان می شود.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج مورخ 28/11/93 ]

 1 نظر

آبرو می رود ای ابر خطا پوش ببار که به دیوانِ عمل، نامه سیاه آمده ایم

19 اسفند 1394 توسط مدیدیان

خدا رحمت کند مرحوم رسول ترک( رسول دادخواه خیابانی) را ! از کسانی بود که با وجودی که سابقه خوبی نداشت و در جوانی اهل دین نبود، ولی به برکت دستگیری امام حسین علیه السلام زیرو رو شد و از او گوهری (بس گرانبها ) ساخته شد. می گویند ایشان هر سال عید نوروز که همه مشغول شادی و سرگرمی های عید بودند، به کربلا مشرف می شد و سال را در کنار اربابش اباعبدلله علیه السلام تحویل می کرد. یک وقت یکی از دوستانش از او پرسید: حاجی چرا مقید شده ای عید ها به کربلا بیایی؟ چرا تاسوعا و عاشورا یا اربعین نمی آیی؟ رسول اشک ریخت و با دلی شکسته گفت: من در طول سال رویم سیاه می شود. به این امید آخر هر سال می آیم خدمت مولایم تا با دستگیری و شفاعتش همه ی رو سیاهی های سال پاک شود و رو سفید برگردم. آبرو می رود ای ابر خطا پوش ببار                 که به دیوانِ عمل، نامه سیاه آمده ایم

[ مسعود عالی ، صراط و شفاعت ، ص 221و 222]

 نظر دهید »

تمام همّ و غمّ دنیا در نزد ما تا اولِ الله اکبر نماز است!

18 اسفند 1394 توسط مدیدیان

 یکی از شاگردان آیت الله قاضی طباطبایی رحمه الله علیه می فرمود: « ایشان فرزندی داشتند که خیلی مورد علاقه شان بود و با حادثه برق گرفتگی از دنیا رفت. در آن روزهای غم انگیز به خدمتشان شرف یاب شدم تا عرض تسلیتی کرده باشم. اولاً فرمودند: آن بچه تا الان نزد من بود شما که آمدید او رفت. و سپس در خلال عرض تسلیت فرمودند: تمام همّ و غمّ دنیا در نزد ما تا اول الله اکبر نماز است.»

[ منبع : کتاب عطش شرح حال سید علی قاضی طباطبایی]

 نظر دهید »

لا نَجَاةَ إِلَّا بِالطَّاعَةِ

17 اسفند 1394 توسط مدیدیان

تنها راه نجات طاعت و بندگی خداست. طاعت بدون کنترل نفس سودی ندارد، اگر صد سال هم بگذرد؛ ولی نفس خودت را كنترل نكني، نگاهت را کنترل نکنی؛ در کلاس اول درجا خواهی زد. وقتی به کلاس دوم خواهی رفت که نفست را کنترل کنی. یا باید نفس را بپرستی یا خدا را. «لا نَجَاةَ إِلَّا بِالطَّاعَةِ». طاعت چيست؟ طاعت اين است كه آنچه دلت می‌خواهد را کنار بگذاری. با طاعت بدون علم و استاد به جایی نخواهی رسید « لا نَجاةَ إلاّ بِالطّاعَةِ وَ الطّاعَةُ بِالعِلمِ». طاعت علم مي‌خواهد. قسم به امام‌زمان(ع) اگر استاد اخلاق نداشته باشي؛ به جایی نخواهی رسید. همین‌که حرف بزنی؛ اهانت می‌کنی، غیبت می‌کنی. .. از نجات خبري نيست؛ مگر اينكه طاعت و بندگي كني. بندگي هم راه دارد. طاعت و بندگی با علم است. باید بروی و یاد بگیری.

[ از فرمایشات آیت الله حق شناس رحمه الله علیه، کتاب مرد حق ، لوح نگار،چاپ اول 1391 ،ص 12 ]

 نظر دهید »

باز شدن در های بهشت..

15 اسفند 1394 توسط مدیدیان

حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:

هر کس شش خصلت داشته  باشد همه درهای بهشت به رویش باز و همه درهای جهنم به رویش بسته می شود:

1.خدا را بشناسد و اطاعتش کند.

2.شیطان را بشناسد و مخالفتش کند.

3. راه حق و اهلش را بشناسد و دنبالش برود.

4.باطل و اهلش را بشناسد و ترکشان کند.

5.دنیای حرام را بشناسد و رهایش کند.

6.آخرت را بشناسد و طلبش کند.

 نظر دهید »

چرا زن نمی تواند مرجع تقلید شود ؟ آیا این نوعی تبعیض نسبت به زنان نیست؟

03 اردیبهشت 1392 توسط مدیدیان

این پست رو بخاطر درخواست یكی از عزیزان میذارم:

منبع:كتاب “زن در آینه جلال و جمال” از آیت الله عبدالله جوادی آملی “

به یاد دارم كه یكی از مراجع گذشته شفاها چنین گفت : مرجعیت زن مایه ی هتك این مقام منیع است ،‌گفتار مزبور ناشی از نشناختن هویت انسانی زن از یك سو ،‌و معرفی ظالمانه ی نظام طغیان و تعدی ،‌ از زن به عنوان كالای غریزه و اقتصاد از سوی دیگر ،‌محروم نگه داشتن این قشر عظیم بزرگوار از ورود در معارف والا و منیع عقلی و نقلی از سوی سوم ،‌و ناباروری خود ،‌برای خود زنان از جهت چهارم و نیز برخی علل و عوال مستور و مشهور دیگر بوده و می باشد . سرگذشت اجماع درباره ی اشتراط مرد بودن مرجع تقلید همتای سرگذشت دعوی اجماع بر اعتبار ذكورت در قاضی است . لازم است توجه شود كه جنبه ی عاطفی بودن زن ذاتا مانع تعدیل قوای عقلی و فكری او نخواهد بود و تمام بحث در صورتی است كه زن چون مرد در (از) اعتدال عقل نظری برخوردار بوده و جنبه ی خردورزی و فرزانگی معتبر در قضا و مرجعیت مقهور عاطفه و احساس نگردد، زیرا گاهی خردورزی برخی از مردان ،‌ مقهور بعضی از شوؤن نفسانی او شده و جنبه ی فرزانگی آنها تحت پوشش دیگر جنبه های نفسانی قرار می گیرد ،‌كه در این حال چنین مردی واجد شرایط قضا یا مرجعیت نمی باشد . ممكن است لزوم ارتیاض و تمرین زنان برای تعدیل عواطف بیشتر از مردان باشد ، لكن اگر در پرتو تمرین،‌شرایط مساوی پدید آید دلیلی بر محرومیت زنان از سمت های یاد شده به ویژه نسبت به جامعه ی زنان وجود ندارد. مطلب مهمی كه حرمت آن بیش از هرگونه حقوق و مزایای اجتماعی است آن است كه زن در عین فراگیری علوم و فنون سودمند اسلامی ، پرورش نسل آینده یعنی انسانهای واقعی و امت اسلامی را به عهده دارد . به عبارت دیگر جامعه ی آینده بر زنان كنونی حق انسانی و الهی دارند،مبادا ارزش های مادی و عادی ،‌ مقام والا و منیع مادری را به دست نسیان بسپارند و آن را كمتر از سمت های دیگر وانمود كند،‌و خانه داری و مدیریت داخلی خانواده كه ركن اصیل جامعه ی اسلامی است كم رنگ گردد ،‌یعنی نه اعضای خانواده مجازند مقام شامخ مادری را تنزل دهند و نه افراد جامعه مأذونند ،‌منزلت رفیع مدیریت داخلی خانه را سبك تلقی كنند ،‌و نه نظام حكومتی و سیستم اداره ی جامعه حق دارد از بهای لازم آن غفلت یا تغافل كند و نه خود زنان مأذونند كه از شناخت چنین جایگاه رفیعی جاهل بوده یا تجاهل نمایند . نمونه ی سموّ منزلت مادر و علوّ مرتبت زن در اصل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هشت ساله و دوران سازندگی پس از آن همچنان مبرهن و مشهود می باشد.”

 نظر دهید »

با آرزوی

30 اسفند 1391 توسط مدیدیان

۱سال بندگی خدا

12 ماه شادی

52 هفته پیروزی

365 روز سلامتی

8760 ساعت عشق

525600 دقیقه برکت

3153000 ثانیه دوستی

 2 نظر

چقدر خدا دخترها رو تحویل گرفته

15 مهر 1391 توسط مدیدیان

می گفت می دونستی حدیث داریم: بهترين فرزندان شما دختران هستند.

خداوند متعال بر دختران مهربان‏تر است تا پسران.

هر كس كه برايش دختر به دنيا آيد و او را اذيّت نكند و حقيرش نشمارد و فرزندان ـ يعنى پسران ـ خود را بر او ترجيح ندهد، خداوند به واسطه آن دختر او را به بهشت مى برد.

كسى كه يك دختر دارد اجر او از هزار حج، و هزار جهاد، و هزار قربانى و هزار مهمانى بيشتر است!

هر كس دخترش را شاد و مسرور كند چنان است كه گويى كسى از فرزندان اسماعيل (ع) را آزاد كرده باشد. رحمت خدا بر پدرى که داراى دخترانى است! دختران، با برکت و دوست داشتنى‏ اند و پسران، مژده آورند. دختران باقیات الصالحات (بازماندگان شایسته)اند. خداوند به دختر مهربانتر از پسر است كسى كه باعث خوشحالى دخترش شود، خداوند روز قيامت او را خوشحال مى كند. و …

می گفت: ببین خدا چقدر تحویلت گرفته بعد فقط چندتا کار کوچیک ازت خواسته که تازه همه اش هم در درجه ی اول به نفع خودته خیلی سخته به همچین خدایی بگیم قبول، فقط به خاطر تو؟؟؟

 2 نظر

سومین خاطره ی چی شد چادری شدم: محکمترین دلیل برای انتخاب چادر

14 مهر 1391 توسط مدیدیان

سلام دوستای عزیزم.

امروز یه روز خاصی بود برام .چرا؟

یادمه دبیرستانی که بودم اون همه در قید حجاب اینا نبودم نه اینکه بی حجاب باشم اما برام معنی نداشت .

وقتی رفتم پیش دانشگاهی عاشق دبیر ادبیاتم شدم چون حس کردم حجابو دوس دارن هد زدم تا ترم 3 دانشگاهم همیشه هد داشتم هیچوقت اجازه ندادم حتی یه تار موم بیرون باشه ولی چون این حجاب با احساس به یه موجود خاکی شروع شده بود بازم رفت….

وقتی رفتم مشهد به امام رضام قول دادم دختر خوبی باشم از اون موقع بازم حجابم کامله …

از تیرماه فقط دغدغه اینو داشتم که چادری شم با پریسا دوستم هم مشورت کردم اونم با اینکه چادری نیس ولی تشویقم کرد…

من موندم با کلی فکر که خدا تو زمستون چیکار کنم سختم میشه ، خدا تابستونا گرمم میشه …

لبته نا گفته نمونه خیلی برخوردای بدی از برخی چادری ها دیده بودم که فک میکردن خودشون فرشته اند و بقیه جنی یا بچه شیطونی، چیزی، و خلاصه نگاه تحقیر امیزی داشتند بطوری که از چادر زده شده بودم ولی مگه همه چادری ها بدن؟

نه ….یا مثلا همه مانتویی ها بدن؟ نه… خلاصه میدونین آخرش به چی فک کردم …

من که با کلی خطا دل اماممو شکوندم، واسه زخمهایی که خودم به دل مبارک اقا زدم باید یه مرهمی جور کنم …

خوب حجاب داشتن که واجبه باید یه کاری کنم که واسه خودم خیلی سخت باشه تصمیم گرفتم چادری شم با اینکه واقعا سختمه…

 1 نظر

« نامه ای به بهترین مادر دنیا »

23 مرداد 1391 توسط مدیدیان

پیوند: http://hamsafardarya.blagfa.com

مادر جان سلام شما را مادر خطاب می کنم چرا که پدر گرامیتان فرمود من و علی [علیما السلام] پدران این امت هستیم. و اگر ایشان پدران امت باشند پس شما نیز مادر امتید. دلم گرفته بود گفتم برایتان نامه ای بنویسم. شاید هم بتوان آن را شکواییه خطاب کرد. نمی دانم نامش را چه بگذارم اما هرچه که هست از دل بر می آید و حتما بر دل می نشیند. این روز ها زندگیم خیلی رنگ و بویتان را گرفته است بیشتر به فکرتان هستم، نه فقط به این دلیل که مادرمان هستید و نه فقط به این دلیل که پشت و پناهمان هستید. نه … ! نامه ای به بهترین مادر دنیابیشتر به این دلیل که مدتی است قدری با درد های دلتان آشنا شده ام. درد های غریبی که جز بیابان های احد و قبر عمویتان کسی را یارای شنیدن نبود. به خاطر آنها آنقدر گرییدید که نامرد مردان مدینه گفتند یا شب بگریید یا روز … اما هیچ کس نمی گفت چرا می گریید. آری درد تضییع حقوقتان در حالی که صدایتان به جایی نمی رسید. مردم بی وفای مدینه می فهمیدند که حقتان را تضییع می کنند اما سکوت کرده بودند و هیچ نمی گفتند. تا آن ظالمان ملعون حقتان را گرفتند و خود را به قعر جهنم افکندند. مادر جان این روز ها حق من را هم یکی از فرزندانتان دارد تضییع می کنند و عده ای صمٌ بکم نگاه می کنند و من هم هرچه که فریاد می زنم هیچ کس نمی شوند. امروز بعد از آنکه آنگونه مرا تحقیر کرد رفتم بهشت زهرا و در کنار قبر برادر شهیدم محمدرضای عزیز شِکوه کردم از ایشان. آنهایی که داعیه اسلام دارند و از مسلمانی کمتر بویی برده اند. مادر عزیزم می دانی که نفرینشان نکردم و فقط خواستم هدایتشان کنید، به ایشان بفهمانید که چه منزلگاه سختی در انتظارشان است و حق الناس چقدر سخت است. بفمانید که آه مظلوم چقدر گیراست. مادرم شما می دانید که هدف این فرزندتان فقط و فقط احیای امر آقا و صاحبش امام زمان روحی له الفداه است. پس خودتان اعاده کنید حق مرا. و نگذارید ظالمانی آن را غصب کنند. یاریم کنید در شهری که هیچ کسی یارم نیست. دستم را بگیرید در میان کسانی که کمر بسته اند که مرا زمین بزنند. خودم را، تدبیر امرم را، و دشمنانم را به شما می سپارم. مراقبم باشید … اداره کنید امورم را … و هدایت کنید آنها را که قابل هدایتند و ضایع کنید آنهایی را که قابل هدایت نیستند. و یاری کنید آن قلیل افرادی را که می دانند راه من حق است و به یاری فرزندت شتافته اند. چرا که قادر متعال فرموده است “ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم” من را در راهی که به هدایت خدای تعالی برگزیده ام ثابت قدم قرار دهید.

 3 نظر

آثار تربیتی حجاب و عفاف: (قسمت دوم)

23 مرداد 1391 توسط مدیدیان

پیوند: http://womenhc.com

2.آرامش روانی:

پای بندی به حجاب که یکی از ارزش های مهم انسانی است، شخصیت زن را نزد افراد فهیم بالا می برد و مردان به زنان محجوب با دیده ی تکریم و عظمت می نگرند. شهید علامه مرتضی مطهری می گوید:” آزادی در مسائل جنسی سبب شعله ور شدن شهوات به صورت حرص و آز می گردد، از نوع حرص و آزهایی که در صاحبان حرم سراهای رومی و ایرانی و عرب سراغ داریم، ولی ممنوعیت و حریم نیروی عشق و تعزل و تخیل را به صورت یک احساس عالی و رقیق و لطیف و انسانی تحریک می کند و رشد می دهد و تنها در این هنگام است که مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداع ها و فلسفه ها می گردد… عشق، عمیق و متمرکز کننده ی نیروها و یگانه پرست است و اما هوس سطحی و پخش کننده ی نیرو و متمایل به تنوع و هرزه صفت است.

مجموعه آثار شهید مطهری ج19، ص45            ادامه دارد…

 نظر دهید »

آثار تربیتی حجاب و عفاف: (قسمت اول)

22 مرداد 1391 توسط مدیدیان

پیوند: http://google.com

1. بندگی خداوند:

اگر انسان لذت اطاعت را بچشد، شیرینی رحمت و لطف او را بر ذائقه ی جانش احساس می کند، همانطور که با گناه از لذت انس با محبوب محروم می شود. خداوند فرمود:” و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی سخت و تنگی خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور می کنیم. سوره طه 124″

ما بنده ی خدا هستیم و اطاعت رسم بندگی است، بدون عفت و پاکدامنی که خدا از ما خواسته است نمی توان از لذت بندگی بهره برد. کسی که ایمان دارد خداوند ناظر اعمال اوست، عفیف و پاکدامن می ماند و حجاب میوه ی عفاف است.      ادامه دارد……

 نظر دهید »

حجاب

02 مرداد 1391 توسط مدیدیان

رخت از جنس آسمانت را

خواهرم با غرور بر سر کن

نه خجالت بکش نه غمگین باش

چادرت ارزش است، باور کن

حجاب را هم بر زیبایی هایت بیفزای.

 1 نظر

نقش زن در مسئولیت های اجتماعی و سیاسی

28 تیر 1391 توسط مدیدیان

انجام کارهای خیر و به سود عموم ، از اعمال صالح ماندگار و مورد تشویق اسلام است و زنان در این زمینه نیز همدوش مردان بوده اند. ایجاد تشکلهای خیریه و ارائه خدمات عمومی به خانواده های نیازمند و دیگر اقشار از جانب زنان ، سابقه طولانی دارد و امروز نیز در جامعه اسلامی نمودار است.

اسلام زن را مانند مرد مسئول سرنوشت خویش دانسته و به حساسیت در امور سیاسی و حکومتی و دخالت در آن فرا خوانده است .

امر به معروف و نهی از منکر بارزترین فعالیت سیاسی است که اوامر دینی در این باره همگی شامل زن نیز هستند . به هیچ وجه زنان از حضور در صحنه سیاست و دخالت در مقدرات مملکت منع و نهی نشده اند .امام خمینی (ره)می فرماید:

زن باید درمقدرات اساسی مملکت دخالت کند.

زن ها هم باید در فعالیت های اجتماعی - سیاسی همدوش مردها باشند؛البته با حفظ آن چیزی که اسلام فرموده است (یعنی با حفظ حریم عفت و طهارت).

امروز در جامعه اسلامی شاهد حضور کم نظیر زنان درصحنه های سیاسی از جمله انتخاب کردن و انتخاب شدن می باشیم و زنان ثابت کردند که می توانند همدوش مردان در زمینه های مذکور موفق باشند.(مروری بر جایگاه و حقوق زن در اسلام ،ص53)

 3 نظر

حجاب در قرآن

26 تیر 1391 توسط مدیدیان

ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: چادرهای خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای اینکه(به حجاب و عفت) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.

احزاب/59

 نظر دهید »

حجاب؛ سفارش قرآن

26 تیر 1391 توسط مدیدیان

…. و دیگر سخنی که برای خواهران دینی ام دارم این است که از حجاب خود خوب پاسداری کنید که یکی از سفارشات به زنان مومنه در قرآن و با کشف حجاب است که دوباره به زیر پرچم استعمار می رویم.

از وصیتنامه ی شهید 18 ساله علی روانبخش(تهران)

 نظر دهید »

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) معیار دوست و دوستی ها

09 تیر 1391 توسط مدیدیان

به یقین ویژ گی های بس شایسته زهرای بتول(سلام الله علیها) در گفتار و رفتار موجب گردید که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) به عنوان  برترین انسان هستی “معیار دوستی با خویش"را با دیده ای “الگو آفرین"برای تمامی زنان و مردان این گونه بیان فرماید:

“فمن احب فاطمه ابنتی فقد احبنی”

“هرکسی فاطمه دختر مرا دوست داشته باشد، همانا مرا دوست داشته است.”

و در صحنه های مختلف “دست ، سینه و سر"دخت دلبند خود را ببوسد تا از آن هنگام تا هنگامه ی رستاخیز همه پیروان او ، لحظه ای از پیروی فاطمه (سلام الله علیها) کوتاهی نکنند و به خوبی آگاه باشند که “اعمال ، احساس و اندیشه ” زهرای عزیز،مورد قبول پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) است . دست نماد اعمال ، سینه نشان احساس و سرجایگاه اندیشه .

آنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) را دوست دارند باید سیره و سخن دلبند او را پیش رو قرار دهند و نسبت به دوست و دوستی و دشمن و دشمنی در نگاه آن پاک بانو ، شناختی دوباره و بینش سرشار از آگاهی و هوشیاری نصیب خود سازند.

 2 نظر

تعادل و تنظیم روابط

01 تیر 1391 توسط مدیدیان

بی گمان “تعادل و تنظیم  روابط”، پی آمد هایی چون حضور پرنشاط ،سالم، شاداب و تاثیر گذار برای مردان و زنان در عرصه های مختلف خانواده و جامعه خواهد داشت و بن بستی از فساد و تباهی در هیچ یک از میدان های فعالیت ایجاد نخواهد کرد.

همان گونه که زهرای اطهر(سلام الله علیها) از یک سو خود را از برابردیدگان نامحرم می پوشاند و یا از لطافت و جاذبه ی وجودی زنان سخن می گفت اما از سوی دگر با پاک سیرتان و دین باورانی چون سلمان ،عمار،مقداد به گفت گو می پرداخت و آنان چنان انس و الفتی با محیط سالم و ملکوتی زندگانی فاطمه (سلام الله علیها) احساس می کردند که در پاره ای زمانها به کمک دخت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در کارهای منزل می شتافتند!!

فراتر از این جلوه ،ابعاد حضور حرکت آفرین آن بانوی بصیر درصحنه های جهاد به عنوان مددکار رزمندگان اسلام و یا عرصه های سیاسی برای امداد امام زمان خود است که نشان گر نگاه ناب و نو و بینشی جامع و کامل از آن حضرت است.

اندک آشنایی با شیوه های بایسته و شایسته ی فاطمه (سلام الله علیها) بیانگر این حقیقت و واقعیت انکار ناپذیر و فطری است که آن حضرت مرز و معیار روابط مردان و زنان را با وجود احتمال انحراف و فساد مشخص فرموده است و بر این باور بود:آنجا که چنین پدیده ای احساس شود ،بی گمان باید نشستها ،گفت گو ها و رفت و آمدها مهار و محدود شود و به کمترین مقدار (آن هم سالم و و به دور از توفان فساد)قناعت گردد،نه آنکه “یقین” در لغزش مبنای روابط  قرار گیردکه در این صورت محیط امن و اطمینان خانواده با آواز لذت ها و خوشی های زود گذر واژگون و میدان کار و تلاش سازنده ی اجتماع با تندباد هواها و هوس ها سرنگون می شود!! (روش ها و بینش های حضرت زهرا (سلام الله علیها) درباره :یک زندگی زیبا،ص50)

 نظر دهید »

یک نکته در مبحث تحصیل علم

20 خرداد 1391 توسط مدیدیان

مبحثی دیگر این است که خانم های مسلمان که دانش را کسب می کنند باید مراقبت کنند تا این کسب دانش به لطافت های زنانگی آنها و زن بودن آنها ضربه وارد نکند .

“ویل دورانت در بحث های مفصل و جامع خود ،پس از آنکه می گوید اگر مزیت دختری فقط در دانش و اندیشه باشد نه در دل انگیزی طبیعی و زرنگی نیمه آگاهش ،در پیدا کردن شوهر چندان کامیاب نخواهد شد ،شصت درصد زنان دانشگاه بی شوهر می مانند ،می گوید:

خانم مونیا کوالوسکی که دانشمند برجسته ای بود شکایت می کرد که کسی با او ازدواج نمی کند و می گفت:چرا کسی مرا دوست ندارد ؟من می توانم از بیشتر زنان بهتر باشم . با این همه بیشتر زنان کم اهمیت مورد عشق و علاقه هستند و من نیستم.”(مرتضی مطهری،نظام حقوق زن در اسلام ،ص170)

مشاهده می کنید که حتی در زمینه ی کسب علم نیز انسان باید مراقب افراط و تفریط های احتمالی باشد،تا سرمایه های خویش را از دست ندهد.

با توجه به مطالب گفته شه می بینیم که رعایت حجاب و عفاف هیچ گونه تعارضی با پیشرفت زن مسلمان در عرصه علم و دانش ندارد.

 1 نظر

بررسی نظرات در مورد زن و مشکلات تحصیل

19 خرداد 1391 توسط مدیدیان

عده ای برای حرمت اسماع گفته اند اگر چنانچه زن بخواهد به قصد تهییج و تحریک صوتش را به سمع نامحرم برساند مرتکب حرام شده است و استدلال کرده اند به این آیه که می فرماید:”فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض“

این استدلال دارای دو اشکال است که یکی وارد است و دیگری وارد نیست .اما اشکالی که وارد نیست این است که گفته اند صدر این آیه مخصوص به زنان پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) است و در صدر آیه دارد :”یا نسا النبی لستن لاحدمن النسا ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض “یعنی ای همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) شما با زنان دیگر فرق داریدو مانند  یک زن متعارف نیستید و بعد می فرماید :” فلا تخضعن بالقول”که از صدر ایه معلوم می شود این حکم جزو مختصات زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) است.

وارد نبودن اشکال برای ان است که این خطاب برای تاکید مساله است و گرنه حکم ،مخصوص زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نیست و شامل همه ی زنان می شود.

اما اشکالی که وارد است این است که نهی دلالت بر حرمت دارد ” فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض” یعنی وقتی شما می خواهید سخن بگویید ،صدا را رقیق و نازک نکنید ،مهیجانه حرف نزنید ،محرکانه سخن نگویید . در یک جا می فرماید:”و قلن قولا معروفا” یعنی حرف خوب بزنید و ودر جای دیگر می گوید :"فلا تخضعن بالقول “ یعنی سخن را خوب ادا کنید که نه محتوای حرفتان محرک باشد و نه کیفیت ادای سخنانتان مهیج باشد.

شکی نیست که اگر سماع یعنی رساندن صوت به گوش مرد به قصد تهییج و تحریک باشد ،حرام است و فتوا نیز بر همین است و لکن این مساله خارج از محل بحث است .زیرا بحث در این نیست که زنی بخواند ،یا زنی صدای خود را به قصد تهییج و تحریک به سمع مردم برساند بلکه بحث در آن است که زنی بخواهد درس بگوید ،یا بخواهد موعظه کند.(زن در آیینه جلال و جمال ،عبدالله جوادی آملی،ص435-434)

 1 نظر

پاسخ به بعضی از سوالات عفت در تحصیل علم

12 خرداد 1391 توسط مدیدیان

 

 سوال  که مطرح می شود این است که آیا شنیدن صدای زن جایز است یا نه ؟که برای تتمیم بحث  های گذشته باید به دو نکته توجه بشود،نکته اول آن که آیا شنیدن صدای زن جایز است یا نه ؟و دوم اینکه آیا برای زن جایز است صدای خود را به دیگران بشنواند یا نه ؟

پس یک حث مربوط به سماع است و بحث دیگر مربوط به اسماع . در این دو مطلب یک جهت مشترکی وجود دارد که در آن جهت مشترک هر دو ممنوعند و یک جهت مختص دارد که در آن هر در مجازند و در واقع بحث سه صورت دارد:

صورت اول آنکه :اگرمرد بخواهد صدای زن را به قصد تلذذ و ریبه گوش بدهد ،معصیت کرده و لکن چونزن با این قصد حرف نمی زند و برای انجام کار عادی صحبت می کند ،لذا اسماع برای او حرمتی ندارد.

پس آنچه حرام است سماع با ریبه یا تلذذ است و اسماع حرام نیست مگر اینکه زن بفهمد که مردی دارد به قصد تلذذ حرف او را گوش می دهد که اینجا از باب تعاون بر اثم، زن بایدپرهیز کند.

صورت دوم این است که اگر زن بخواهد به قصد تهییج و تحریک ناهحرم حرف بزند اسماعش حرام است و اگر مرد با این قصد گوش بدهد ،آن هم مبتلا به حرمت می شود.

صورت سوم آن است که زن به طور عادی سخن می گوید و قصدش تهییج و تحریک نیست و مرد هم به طور عادی گوش می دهد و قصدش تلذذ و ریبه نیست ،در اینجا هم سماع جایز است و هم اسماع ممنوع نیست..(زن در آیینه جلال و جمال ،عبدالله جوادی آملی،ص435-434)

 

 1 نظر

حضرت زهرا(س) فرمودند:

11 خرداد 1391 توسط مدیدیان

آنچه برای زنان نیکوست آن است که مردان او را نبینند و او هم مردان را نبیند.  (بحار ج101 ص36)

نکته بسیار مهم در مورد این روایت لازم به ذکر است:

حضور زنان در عرصه اجتماع باید حضور ضروری و کارآمد همراه با حفظ حریم ها و ارج گذاری ارزش و قداست زن باشد نه اینکه کاملا زنان در خانه حبس شوند. (مضمون از کتاب جامی از زلال کوثر، آیه الله مصباح یزدی) 

 1 نظر

شناخت دشمن و اگاهی ازمعیار دشمنی ها درنگاه فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)

04 خرداد 1391 توسط مدیدیان


شناخت دشمن و آگاهی از معیار دشمنی ها ،اندیشه ای روشن در فراز و فرود های زندگی فردی و اجتماعی به انسان می بخشد،آمادگی ،آینده نگری ،استقبال از حوادثِ پیدا و نهان و حضوری جدی تر از دیگران فراهم می کند تا در عرصه های مختلف افزون بر دوری از جهالت ،دچار غفلت نگردیم و همواره پیش تر از پیآمدها رو به اتخاذ تصمیم های هوشیارانه و اندیشمندانه کنیم.
بدون شک این آثار ارزشمند هرگاه با ارائه شیوه های دشمنان و ریشه های دشمنی و در پی آن ترسیم وظیفه های دین باوران از سوی برترین انسان های هستی همراه شود،چنان مشعلی فروزان و روشنگر خواهد بود که هرگز در تندباد ها و تاریکی های حوادث امروز و فردا ،رو به خاموشی نخواهد رفت و درس آموزان و پند پذیران را از هلاکت و ظلالت نجات خواهد بخشید.
دخت آفتاب با سخن آسمانی خود معیار نخستین “شناخت دشمن و معیار دشمنی"را دشمنی و مخالفت با اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) معرفی می کند و با صراحت بسیار می فرماید:
“هر کسی با ما دشمنی کند ،با خدا ستیز کرده است و آن کسی که با ما مخالفت کند با پروردگار رو در رو شده است و آن کس که با خدا دشمنی و مخالفت کند ،عذاب دردناک و مجازات شدید الهی در دنیا و آخرت بر او لازم و واجب می گردد.”
(روش ها و بینش های حضرت زهرا (سلام الله علیها) درباره ی یک زندگی زیبا،احمد لقمانی،ص24)

 3 نظر

پاسخ به بعضی از سوالات درباره ی چگونگی حفظ عفاف در تحصیل علم

29 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

 

در رابطه با چگونگی رعایت عفاف در تحصیل علم برای بانوان سوالاتی دیگر پیش می آید که در ادامه به آنها می پردازیم:

سوالی که مطرح میشود این است که تدریس مردها نیز اولا :یک کار اجرایی است و اگر زن ها نمی توانند با مردها تماس بگیرند ،چگونه می تواند با تدریس در مجامع علمی قاضی ،مجتهد،مرجع تقلید،والی و فرمانده لشگر تربیت کند و ثانیا :اثبات وجوب تعلیم و آموزش توسط زن ،کار آسانی نیست و در صورت عدم وجوب ،با توجه به اینکه شنیدن صدای زن برای مرد مکروه است ،لذا تدریس او نه تنها زمینه ی کمال و ارزش نیست ،بلکه یک ضعفی برای او خواهد بود!

جواب شبهه این است که اولا : کار تعلیمی غیر از کار اجرایی روزانه است.چون تدریس در جمع محققان ،با کارهای اجرایی روزانه ی صدها نفر که با گلایه و اعتراض و در گیری همراه است تفاوت دارد.

در کارهای علمی عمیق  که هم شاگرد وظیفه شناس است و هم استاد وظیفه دان،محذوری ایجاد نمی شود.

 و ثانیا : اگر زنانی بتوانند به مقام شامخ فقاهت برسند و به نکات دقیقی از مطالب اسلامی آگاهی یابند که مردها به آن توجه نکرده اند،در این مقام تدریس و تعلیم بر زن واجب عینی می شود .چه اینکه اگر علومی را هم زن بلد باشد و هم مرد بداند،تعلیم و تدریس واجب کفایی می باشد. پس اثبات وجوب تعلیم جاهلان -بر زن-کار مشکلی نیست.

در نحوه ی تعلیم نیز اگر زنی به چنان مقام علمی برسد که بتواند در سطح عالی حوزه های علمیه و مراکز علمی و دانشگاه ها تدریس کند چنانچه جزو"القواعد من النسا “باشد سن سالمندی ایجاب می کند که در مساله ی حجاب از تخفیف برخوردار باشد-در صورتی که تظاهر به زینت نداشته باشد-چه رسد به صدا که صدا و صوت زن در  صوری که سخن معروف بگوید، عورت نیست.

و اگر به حد “القواعد من النسا”نرسیده باشد ،چون تعلیم یا واجب عینی یا کفایی است و شنیدن صدای زن گرچه احتمال دارد برای مرد مکروه باشد ولی مکروه بودن اسماع صدا برای زن بعید است.(مگر به دلیل خاص)چرا که این گونه حکم ها ملازم هم نیستند . اما اینکه آیا مرد می تواند نگاه کند یا نه ؟

حکمی جدا دارد .این طور نیست که هرچه پوشاندنش بر زن واجب نباشد نگاه مرد هم جایز باشد و در صورتی که  ثابت بشود اسماع مکروه است، این کراهت نظیر کراهت در عبادات به معنا “اقل ثوابا“است.

این گونه امور از باب اهم و مهم هستند که در صور تزاحم دو حکم ،مفهوم کراهت به “اقل ثوابا “بر می گردد.

در نتیجه : آن کسی که این مجاهدت را تحمل می کند و برای رضای خدا،تدریس می کند و تعلیم می دهد ،چه به صورت نوار و اگر ممکن نشد ،من ورای حجاب و اگر هیچ یک میسر نشد به صورت حضوری ،این یا کراهت ندارد و اگر کراهت داشته باشد نظیر کراهت در باب عبادات است.

به عنوان نمونه خطبه ای که در باب احتجاجات معصومین (علیهم السلام) از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نقل شده که مربوط به مساله تعلیم است .زیرا برای آن حضرت واجب نبودکه به خاطر استرداد فدک یا استحقاق خلافت همسرش ،آن خطبه ی مفصل توحیدی را مطرح کند.در صورتی که این خطبه تقریبا یک جز قرآن کریم است.انگیزه ی قیام و اقدام آن حضرت برای تعلیم و تدریس و مناظره ی سیاسی و شرکت و حضور در صحنه جهت استردا خلافت و فدک بود. اتفاقا یکی از حافظان و ناقلان این خطبه ی نورانی وجود مبارک حضرت زینب(سلام الله علیها) است که در دوران خرد سالی آن خطبه را آموخت ،فهمید و نقل کرد.ولی چون متاسفانه شناخت ما از اولیای دین در حد مجالس سوگ و ماتم است ،دیگر از معارف بلند عقلی آنان بی خبریم که چه کردند و چه گفتند.(زن در آیینه جلال و جمال ،عبدالله جوادی آملی،ص403-405)

 3 نظر

اسلام و حقوق زن

26 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

اسلام تنها آیینی است که به شخصیت انسانی زن توجه کرده و حق او را ادا کرده و آزادی،اختیار و انتخاب او را به رسمیت شناخته و او را همپای مرد در همه ی زمینه ها شرکت داده است . اعتراف نویسنده مشهور غربی “گوستاولوبون"در این باره یاد کردنی است:

اسلام اولین مذهبی است که در اصلاح حال زنان و ترقی و تعالی آنان قدم های خیلی وسیعی برداشته است زیرا این مطلب مسلم است که در میان تمام مذاهب و اقوامی که قبل از اسلام آمده اند وضع و حالت زن زیاده از حد ضایع و خراب بوده است.

اسلام به جای آن که از مقام زن کاسته و وی را پست و فرومایه معرفی کند،مقام زن را در جامعه بسی بالا برده ،نسبت به ترقی و سعادت وی خدمات نمایانی انجام داده است.این تنها عقیده ی ما نیست بلکه “کوسن دو پرسوال"و “بارتلمی سنت هیتلر"هم قبل از ما بر این عقیده بوده اند.

در عصر ما ،که غرب مدعی دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان است و حتی در تبلیغات وسیع ،اسلام را مخالف حقوق بشر و زن معرفی می کنند،گرایش گسترده ی غربیان به خصوص زنان به اسلام بهترین گواه بر آن است که حقوق انسان و زنان در اسلام بهتر رعایت می شود و غرب متجدد نیز مانند دیگر جوامع و اعصار گذشته نتوانسته حقوق زنان را ارج نهدو آنان را از مظلومیت تاریخی نجات دهد .(مروری بر جایگاه زن در اسلام ،پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه (احمد حیدری)،ص15)

 3 نظر

سنجیده گویی و بصیرت الگوی بانوان

22 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

سنجیده گویی و پرهیز کاری در گفتار و نشست و برخاست ،فرازی دیگر از تعالیم اخلاقی دخت آفتاب حضرت زهرای مرضیه(سلام الله علیها) است.آموزه ای که هر گاه به طور جدی به آن نگریسته شود و به گونه ای جدی به آن عمل شود،تحولی بنیادین در شیوه ی هر یک از ما می آفریند و آرمان گرایی ،برجسته سازی مرز های اخلاقی و توجه به باید ها و نباید های الهی را در زندگیمان ،رسالتی همیشگی می سازد،به سخن زهرای بصیر و عزیز بنگریم که فرمود:

“پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) به من فرمود:بدترین امت من کسانی هستند که از نعمت های فراوان تغذیه می کنند،غذاهای رنگارنگ می خورند جامه های رنگارنگ می پوشند و بی پروا سخن می گویند.”

شناختی چنین والا نسبت به وظایف و تکالیف انسان های ارزش مدار سبب گردیده بود که فاطمه (سلام الله علیها) در سراسر زندگی خود، دارای ادب نسبت به خدا و خلق خدا باشد و حد هر چیزی را حفظ کند.بی جهت نبود که ام سلمه همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) می گفت:

پس از ازدواج با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) من عهده دار امور دختر آن حضرت شدم اما به خدا قسم او، باادب تر و آگاهتر از من به همه ی مسائل بود.(روش ها و بینش های حضرت زهرا(سلام الله علیها) درباره ی:یک زندگی زیبا ،احمد لقمانی،ص200)

 4 نظر

علم و دانش حمیده همسر امام جعفر صادق(علیه السلام)

20 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

حمیده همسر امام جعفر صادق(علیه السلام) و مادران ائمه (علیهم السلام) نیز از علم بی بهره نبودند،چنان که در باره ی حمیده داریم:

او در مقامات علمی به نقطه ای رسید که امام صادق (علیه السلام) به بانوان می فرمودکه در مسائل احکام علمی به او رجوع نمایند.

نقل شده که عبدالرحمان بن حجاج از آن حضرت پرسید :در اینجا (در مکه کوسم حج)فرزندی به دنیا آمده ،وظیفه چیست؟حضرت فرمود:به کنیزی بگو تا از همسرم حمیده بپرسد و حمیده پاسخ داد:هنگامی که روز ترویه شد(هشتم ذی الحجه)از جانب او نیت کنید و لباس دوخته از او بیرون کنید.(لباس احرام به طفل بپوشانید.) (بهاءالدین قهرمانی نژاد،مادران آسمانی ،ص154)

 نظر دهید »

حضرت زینب (سلام الله علیها)و آگاهی از آینده

18 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

عقیله بنی هاشم حتی آگاهی به حوادث آینده را از پدر بزرگوار خود فرا گرفته بود،همان گونه که بعضی از اصحاب خاص پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) مانند سلمان ،ابوذر و برخی از یاران حضرت علی (علیه السلام) مانند میثم تمار و رشید هجری به این گونه اسرار آگاه بودند.(خادم حسین فاضلی،رفتار های حضرت زینب(سلام الله علیها) ،ص79و80)

 نظر دهید »

علم و دانش دخت امیر مومنان

15 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

حضرت زینب(سلام الله علیها) دانش سرشار داشت .طبیعی است کسی که از محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) (شهر علم)و حضرت علی(علیه السلام) (دروازه علم)کسب دانش نموده باشد،باید دارای علم باشد.

روزی حضرت زینب(سلام الله علیها) در کلاس تفسیر خود،برای بانوان کوفه،سوره ی “کهیعص"را تفسیر میکرد.حضرت علی (علیه السلام) وارد کلاس حضرت زینب (سلام الله علیها) شد و اورا از راز این حروف مقطعه آگاه کرد و فرمود:نور دیده ! آن حروف رمزی است و در مصیبت وارد شده بر شما عترت پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) رسیده است.

امیر مومنان فرمود:"کاف” رمز کربلاست،"ها"به هلاکت و شهادت اشاره دارد،"یا"یعنی یزید که بر حسین (علیه السلام) ستم می کند،"عین “کنایه از عطش حسین (علیه السلام) است و “صاد"به صبر اشاره دارد.

در هر صورت ،حضرت زینب(سلام الله علیها) “عالمه غیر معلم“بود،چنان که احتجاجات او در کوفه و شام در برابر دشمن،مانند احتجاج مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود که درباره ی فدک ابراز نمود.(خادم حسین فاضلی،رفتار های حضرت زینب(سلام الله علیها) ،ص79و80)

 نظر دهید »

داستانی از نبوغ علمی حضرت زینب (سلام الله علیها)

12 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

از دوران کودکی ،نبوغ و درک فوق العاده ای در وجود بانوی قهرمان کربلا ،به ویژه در مسائل اعتقادی ،مشاهده میشد:

یک بار پدرش امیر المومنین (علیه السلام) ایشان را بر زانوی خویش نشانید و به او فرمود :بگو:اثنین ،یعنی دو تا .حضرت زینب (سلام الله علیها) ساکت شد.مولای متقیان (علیه السلام) فرمود:سخن بگو. حضرت زینب (سلام الله علیها) گفت:زبانی که به گفتن احد گردش کرده ،چگونه اثنین بگوید؟امام (علیه السلام) از پاسخ عمیق زینب(سلام الله علیها) مسرور شد و ایشان را به نشانه ی محبت و تجلیل به سینه چسبانید.(رفتار های حضرت زینب (سلام الله علیها) ،خادم الحسین فاضلی،ص78)

 2 نظر
12 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده

 

 

 

 3 نظر

مقام علمی حضرت زینب(سلام الله علیها)

08 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

 سخنان و خطبه های عالمانه ،همراه با استدلال به آیات قرآن ،در کوفه،مجلس عبیدالله بن زیاد و هم چنین در دربار یزید،از سوی حضرت زینب(سلام الله علیها) هر کدام شاهدی بر توانایی دانش ای بانوست.

ابن عباس گفتار پر ارج فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را درباره ی فدک از حضرت زینب(سلام الله علیها) نقل کرده ،می گوید:عقیله ی ما زینب (سلام الله علیها) دختر علی (علیه السلام) چنین گفت… .افزون بر آن ،تفسیر قرآن از سوی حضرت زینب(سلام الله علیها)،برای زن های کوفه در زمان حکومت پدرش علی (علیه السلام) بیانگر دانش ایشان است.

حضرت زینب (سلام الله علیها) مقام بیان روایت و حدیث را دارا بود،چنان که محمد بن عمرو،عطاء بن سائب،فاطمه بنت اسدو دیگران از حضرت زینب (سلام الله علیها) نقل حدیث کرده اند.(رفتا رهای حضرت زینب(سلام الله علیها) ،خادم حسین فاضلی،ص79-80)

 نظر دهید »

حضرت زهرا(سلام الله علیها)و بهره برداری از علوم روز

04 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

حضرت زهرا(سلام الله علیها) درمورد تعلیم وتربیت فرزند خویش مادری آگاه و دل سوز،پرتلاش و موفق بوده است.آن گاه که امام حسن (علیه السلام) هفت ساله شداور ا به مسجد می فرستاد، تا مطلب وحی را از زبان پیغمبر(صلی الله علیه و آله  وسلم) بشنود و  آن گاه که آن کودک هفت ساله به خانه باز می گشت مادر که گویا منظور تشویق فرزند خود را هم داشت از وی می خواست آن چه را که از پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) شنیده بود برای مادر بازگو نماید.(مجموعه مقالات کنگره حضرت زهرا(سلام الله علیها) و انسان معاصر،اصغر منتظر القائم،ص140)

دراین داستان اخیر می بینیم که حضرت ،چگونه با فرستادن فرزندان به اجتماع، هم آنها را اجتماعی و با اعتماد نفس تربیت می کردند وهم خود از علوم جدید در اجتماع توسط اطلاع رسانی فرزندان گرامیشان و بدون حضور مستقیم خود در اجتماع با خبر می شدند.

 نظر دهید »

داستانی از علم و دانش حضرت زهرا(سلام الله علیها)

02 اردیبهشت 1391 توسط مدیدیان

زنی خدمت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) شرفیاب شد و گفت:مادر ناتوانی دارم که در امر نماز به مساله مشکلی برخوردکرده و مرا خدمت شما فرستاده که سوال کنم و مساله را مطرح نمود.

حضرت جواب آن مساله را دادند ،آن زن برای دومین بار مساله دیگری را پرسید و حضرت فاطمه(سلام الله علیها)  جوابش را دادند،بعد از آن مساله سوم را پرسید وهمچنین تا ده مساله شد،حضرت زهرا(سلام الله علیها) همه را جواب دادند،سپس آن زن از کثرت سوال خجل شدو عرض کرد:ای دختر رسول خدا!دیگر مزاحم نمی شوم ،خسته شدید.حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند:خجالت نکش،هر سوالی داری بفرما تا جواب بدهم.من از سوالات تو خسته نمی شوم،بلکه با کمال میل جواب میدهم… .(قاسم میر خلف زاده،قصص الفاطمیه،ص78)

 4 نظر

داستانی از فضایل علمی حضرت فاطمه الزهرا(سلام الله علیها

31 فروردین 1391 توسط مدیدیان


در این گفتار به گوشه ای از مقام علمی زنان شیعه اشاره میکنیم که با وجود حفظ حجاب و عفاف خود به مقامات بالای علمی دست یافتند و حجاب آنها مانع پیشرفت علمی ایشان نشده است:
از کتاب عیون المعجزات حدیث کند که عمار یاسر ،سلمان را گفت:تو را از حدیث عجیب خبر دهم؟
سلمان گفت:بگو تا چه داری؟
عمار گفت:من حضور حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)بودم که بر فاطمه (سلام الله علیها)وارد گردید.چون فاطمه (سلام الله علیها)را نظر بر علی (علیه السلام )افتاد،ندا کرد:یا علی !بیا نزدیک من تا حدیث کنم تورا به علم ماکان و ما یکونو بما لم یکن الی یوم القیامه حین تقوم الساعه و در ناسخ چنین رایت کرده که فاطمه (سلام الله علیها)عرض کردگاهی که روز قیامت آشکار شود.چون علی (علیه السلام)این کلمات را از فاطمه(سلام الله علیها)بشنوید،به قهقرا واپس شدن گرفت و آهنگ خدمت رسول الله (صلی الله علیه و آله )نمود.من نیز در ملازمت او روان شدم تا بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله )درآمد.رسول خدا (صلی الله علیه وآله )فرمود:به من نزدیک شو یا ابالحسن.آن حضرت چون در خدمت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله )قرار گرفت،آن حضرت فرمود:یا ابالحسن!تو مرا حدیث می کنی یا من تورا حدیث کنم.حضرت امیر عرض کرد :یا رسول الله !حدیث از شما شنیدن احلی و احسن است.
پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)فرمود:گویا می نگرم که بر دخترم فاطمه (سلام الله علیها)وارد شدی و او چنین وچنان به تو گفت.حضرت امیر (علیه السلام)عرض کرد:یا رسول الله !نور فاطمه از نورماست.پیغمبر (صلی الله علیه وآله)فرمود:مگر نمی دانی که نور فاطمه (سلام الله علیها )از نور ماست.این وقت علی (علیه السلام)سر به سجده شکر نهاد.
عمار گفت:سپس علی (علیه السلام)به سوی خانه مراجعت کرد و من با او بودم تا بر فاطمه(سلام الله علیها) در آمد.آن مخدره عرض کرد:یا علی!به نزد پدرم رفتی و آنچه من با تو گفتم با پدرم حکایت کردی.حضرت فرمود:بلی یا بنت رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) .فاطمه (سلام الله علیها) عرض کر:بدان یا ابالحسن که خدای تعالی خلق کرد نور مرا و آن نور تسیح خدای تعالی می کرد.سپس آن نور را در درختی از درخت های بهشت قرار دادکه تابش آن نور بهشت را روشن گردانیدتا گاهی که در شب معراج پدرم در بهشت آمد به حکم وحی و الهام،ثمر آن درخت را ماخوذ داشت و در دهان بگذاشت و در اطراف زبان بگردانید و خدای آن را در صلب پدرم به ودیعت نهاد،آن گاه این ودیعت را در رحم مادرم خدیجه بنت خویلد(سلام الله علیها) نقل و تحویل داد. اینک منم آن نور و دانایی بر ما کان و ما یکون و ما ما لم یکون.هان! ای ابوالحسن!مومن نظاره می کند به نور خدای تعالی.(ذبیح الله، محلاتی:ریاحین الشریعه،صص(185-186
)
)

 1 نظر

زن و تحصیل علم

30 فروردین 1391 توسط مدیدیان

 

زن و تحصیل علم

تا کنون در مورد نظر اسلام در مورد زن و مسائل مختلف آن مباحثی را مطرح کردیم  اما اکنون در مورد زن و علم بحث خواهیم کرد.

باتوجه به اینکه کسب علم بر زن و مرد واجب است. (محمد ،محمدی ری شهری:میزا ن الحکمه ،ج8،ص28)

و در روایتی از امیرالمومنین (علیه السلام)آمده است:"ای مردم!بدانید کمال دین طلب علم و عمل بدان است.بدانید که طلب علم بر شما از طلب مال لازم تر است ،زیرا مال برای شما قسمت و تضمین شده است.عادلی (که خداست)آن را بین شما قسمت کرده و تضمین نموده و به شما می رساند ولی علم نزد اهلش نگه داشته شده و شما مامورید که آن را از اهلش طلب کنید،پس آن را بخواهید."( .یعقوب بن اسحاق،کلینی:اصول کافی،ج1،ص35)

به خانم ها مسلمان نیز واجب است که به دنبال کسب علم بروند و به این بهانه که اگر کسی در خانه بماندو به معلومات خود عمل کند خدا بر علم او می افزاید،دست از تلاش علمی بر ندارند.

 نظر دهید »

اگراشکال شودکه بعضی از زنان از نظر روحیه و شجاعت شرایط پست قضاوت را دارندپس چرا اسلام به زن اجازه نداده است که قاضی شود؟

27 فروردین 1391 توسط مدیدیان


قانونگذار در زمان تصویب قانون اکثر مردم را در نظر می گیرد،و تک تک افراد را در نظر نمی گیرد،در منصب قضاوت هم قانونگذارمی بیند که اکثر بانوان شرایط این شغل را ندارند بعد یک قانون کلی را وضع می کند.
اگر چه در بین زنان تعداد نادری آن شرایط را دارند.ولی قانون این تعداد کم را مد نظر قرار نداده است.همانگونه که در تمام دنیا دختران را از خدمت سربازی و شرکت در جنگ معاف می دارند.اگر چه تعدادی از آنان روحیه خدمت سربازی و شرکت در جنگ را دارند.ولی در تمام قوانین دنیا این تعدادنادر مورد توجه نیست.زیرا اگر بخواهند به یک قانون که به صورت کلی تصویب شده ،دائما استثنا بزنندآن قانون دیگر از اعتبار کافی و استحکام لازم برای اجرا در جامعه برخوردار نخواهد بود.


 

 نظر دهید »

چرا زن نمی تواند قاضی شود؟

24 فروردین 1391 توسط مدیدیان



یکی دیگراز سوالاتی که مطرح می شود این است که چرا زن نمی تواند قاضی شود و رای صادر کند ؟
مگر زن نسبت به مرد کمبود و نقصی دارد؟

اولا:همه ی عقلای دنیا قبول دلرند که تصدی هر شغلی احتیج به شرایطی دارد و کسی که واجد آن شرایط نباشد او را در پذیرش رد می کنند.و این رد شدن او دلیل نیست که این شخص گناهی کرده و یا از نظر انسانس و روحی و جسمی ناقص است.مثلا برای خدمت در نیرو های مسلح شرایطی گذاشته اند ،از نظر قد ،قدرت روحیه ،بینایی و … . حال آنکه اگر کسی این شرایط را نداشت دلیل نیست که او در انسانست و دین کمبود دارد . این قانون در بسیاری از مشاغل در همه ی دنیا هست و هیچ کس هم ایراد نمی گیرد.
شرایط شغل حساس قضاوت هم از این قانون عقلایی و جهانی مستثنی نیست .از جمله آن شرایط پختگی و تجربه است زیرا انسان کم سن و سال از تجربه لازم برخوردار نیست و هم چنین قاضی نباید از سن زیاد برخوردار باشد زیرا آدم مسن آن قدر شور و توان را برای مسیولیت سنگین قضاوت ندارد.
و اگر زن نمی تواند قاضی شود ،برای آن است که ساختمان بدن زن از نظر جسمی و روحی طوری است که شرایط قضاوت را ندارد.زیرا شغل قضاوت یک کار پردردسراست و معمولا قاضی با انسان های مجرم و منحرف سرو کار دارد . و نیز قاضی باید چنان بینش اجتماعی داشته باشد تا بتواند مجرمین را با انواع حیله و خدعه بشناسد و فریب نخورد . و در مواقع لزوم احکامی را که با خشونت همراه است مانند حکم شلاق و قتل و …راغ صادر نماید . این امور و مانند آن ،مناسب با روحیی ی عاطفی و لطیف زن نیست .و این دلیل بر گناه زن و نقص روحی و جسمی او نیست،زیرا در نظام زیبای آفرینش مناسب کار دیگری خلق شده است و به عبارت روشن تر مسیو لیت اصلی زن در نظام خلقت ،تربیت انسان های صالح و بزرگوار است . بر همین اساس عاطفه در زن بیش از مرد می باشد،و کار قضایی کاری عاطفی نیست . بلکه جای قاطعیت و محکم صحبت کردن و گرفتن حق مظلوم از ظالم است.لذا اکثر زنان نمی توانند این مسیولیت را به خوبی انجام دهند. زیرا امکان داردهنگام قضاوت با ظاهر سازی و گریه مجرم عاطفه اش تحت تاثیر قرار گیرد وحق از بین برود.
ثانیا:مگر همه ی مردان صلاحیت منصب قضاوت را دارند که زنان نداشته باشند.بسیاری از مردان هم صلاحیت و شرایط این شغل خطیر را ندارند.البته زن می تواند در محاکم قضایی ،مشاغل دیگری غیر از رای و حکم صادر کردن را داشته باشد
.

 1 نظر

چرا زن نمی تواند مرجع تقلید شود؟آیا این فرق گذاشتن بین زن و مرد نیست؟

22 فروردین 1391 توسط مدیدیان

 

 

 


اولا:مرجعیت یک مقام اجرایی است که شرط رسیدن به آن فقاهت و عدالت می باشد و از نظر رسیدن به فقاهت و عدالت بین زن و مرد فرقی نیست زیرا زن هم می تواند فقیه عادل بشود.لکن مرجعیت یک کار اجرایی پر مشقت و مشکلی است که با روحیه ی لطیف و ظریف زن مناسبتی ندارد،لذا حضرت امام علی (علیه السلام)می فرمایند:"فان المراه ریحانه و لیست بقهرمانه” (براستی که زن بسان یک گل است نه قهرمان و فرمانده در کارهای سخت).(نهج البلاغه ،مرحوم فیض،نامه31 )
حال که مانند گل است اسلام فرموده باید کارهای مناسب شأن و فطرت و نیروی بدنش انجام دهد و چون زن، قهرمان وفرمانده در امور سخت نیست اسلام کار های دشوار و سخت را بر او واجب نکرده است.
ثانیا:همان طوری که بیان شد مرجعیت یک سمت اجرایی است و یک مقام و منزلت نیست تا اگر به زن گفتند تو مرجع تقلید نمی توانی بشوی کسر شأن برای او باشد . بر همین اساس بسیاری از علما و مجتهدین بزرگ به خاطر سنگینی مسئولیتش از قبول مرجعیت شانه خالی می کردند مگر آن وقتی که دیگر برایشان تکلیف می شد .خلاصه ی مطلب، در مرجعیت سه موضوع می باشد ،فقاهت و عدالت و مقام اجرایی در فقاهت در عدالت و تهذیب نفس و طی کردن مراتب علمی هیچ بین زن و مرد فرقی نیست چه بسا در بعضی از اوقات زنان از مردان سبقت گرفتند و اما آن مقام اجرایی هم که منزلتی ندارد و اگر یک مرجع تقلید نزد ما فردی عالی مقام و مقدس است آن به خاطر مقام معنوی و ملکوتی و علمی اوست و این مراتب که ارزش و فضیلت است زن هم می تواند آن ها را طی کند .
ثالثا:مگر هر مردی می تواند مرجع تقلید شود چه بسا در بین میلیون ها نفر مرد تنها چندین نفر شرایط مرجعیت را پیدا می کنند . و لبّ کلام آنکه اسلام هیچ فرقی از نظر کسب معنویت و حقوق بین زن و مرد نگذاشته است بلکه خدمتی که اسلام به زن نمود به مرد آن خدمات را نکرد ولی به خاطر ابعاد مختلفی که زن ومرد در خلقت دارند احکامشان در بعضی از مواقع فرق می کند.
(محمدی نیا ،اسدالله،پاسخ به پرسش های دختران،قم:سبط اکبر(ع)،چاپ نهضت ،نوبت چاپ چهارم،بهار1389.)





 نظر دهید »

چرا دختر زودتر از پسر به سن تکلیف می رسد؟

19 فروردین 1391 توسط مدیدیان

امام سجاد(علیه السلام)می فرماید:
“از بزرگترین نعمت های خداوند سبحان بر ما ،جاری شدن ذکر و یاد او بر سر زبان هایمان است،و اجازه ی او بر ما که او را بخوانیم و تنزیه و تسبیحش کنیم.”
در حقیقت به سن تکلیف رسیدن معنایش آن است این شخص از الان به بعد این لیاقت و شایستگی را پیدا کرده تا با خدایش حرف بزند و این یکی از بزرگترین نعمت هاست.
چگونه شما یک شخص بزرگوار را که می خواهی ببینی گاهی روزها و ماه ها بایددر نوبت بمانی تا شاید توفیق زیارتش را پیدا کنی در حالی که او یک بنده ی خداوند بزرگ بیشتر نیست.در حالی که حضرت حق تعالی که خالق تمام هستی است بدون وقت قبلی و سختی ،هر لحظه و هر دقیقه و هر ساعت اجازه ی حرف زدن و رابطه و مناجات و بیان مشکلات را با خودش به ما داده است و این از بزرگترین نعمت هاست.
و اگر دختر زودتر به سن تکلیف می رسد معنایش آن است که زود تر از پسر لیاقت و شایستگی پیدا کرده که خداوند سبحان اجازه ی سخن گفتن با خودش را به او داده است.
و هم چنین نشانه ی آن است که دختر زودتر شایستگی کارهای سیاسی و اجتماعی و مسئولیت پذیری را در جامعه پیدا کرده است .بنابراین تکلیف دردسر و مشقت نیست بلکه نشانه ی بلوغ فکری و کمال دختر است به طوری که از نظر کمال و عقل به حدی رسیده است که خداوند سبحان برای او حساب و کتابی باز کرده است و را جز بند گان خویش قرار داده است .با این بیان روشن شد که اگر دختر زودتر به سن تکلیف می رسد این نشانه ی شرافت و افتخار است و چه افتخاری از این والاتر که انسان بتواند به محضر رب العالمین مشرف شود و زودتر از دیگران چنین مقام و منزلتی را کسب نماید.
چه سعادتی بالاتر از آن که دختر با کسب مقامات معنوی به وسیله ی نماز که ستون دین و نور و معراج مومن است و با روزه که سپر آتش دوزخ است دنیا و آخرت خود را آباد سازد.
و از طرف دیگر تجربه هم نشان داده که آمادگی دختر برای اداره ی زندگی زودتر از پسر است. به عنوان مثال دختر شانزده ساله آمادگی برای مدیریت یک خانواده را دارد در حالی که این آمادگی در پسر شانزده ساله نیست.وانگهی اسلام عزیز به پسر هم به عنوان تمرین و آمادگی و فراگرفتن احکام دستور داده است از حدود سن ده سالگی شروع به نماز و سایر عبادات کند البته با روش خاصی که شر ع مقدس بیان نموده است.

 نظر دهید »

آیا زن ناقص العقل هست؟

15 فروردین 1391 توسط مدیدیان

 

 

اولا:این مذمت ها در روایات مربوط به اصل وجود زن نیست زیرا از نظر قرآن کریم زن و مرد هر دو موجودی کامل هستند و فرقی از جهت زن و مرد بودن نیست .بلکه این نکوهش مربوط به بعضی از زنان است .در واقع این نکوهش هشداری به مردهاست که مواظب باشند فریب زنان بی تقوا و آلوده را نخورند.

وانگهی این مذمت اختصاص به زنان ندارد بلکه در مورد مردان هم هست که در روایات آمده است که مواظب باشند با مردان منافق،شرور،احمق، حسود، بخیل،دروغگو و فاسد معاشرت نکنند و با آنها مشورت نداشته باشند و این موضوع یک اصل عقلایی است که همه ی انسان های عاقل در عالم قبول دارند که اگر فردی بخواهد در زندگی، سالم زندگی نماید از این گونه افراد باید دوری کند.

و دیگر فرقی بین زن و مرد نیست اگر چه جاذبه ی زن نسبت به مرد بیشتر است منتهی گروهی در اثر عدم آشنایی با اسلام عزیز و عده ای به خاطر عنادی که با اسلام دارند فقط روایاتی را که درباره ی زن آمده می بینند و آنها را مطرح می نمایند . در عین حال باید جواب پرسش و شبهه داده شود.خلاصه ی مطلب وقتی به آیات قرآن کریم و روایات مراجعه می کنیم متوجه می شویم همان طوری که مردان و قهرمان در عالم بوده اند زنان مومنه و قهرمان هم در جهان هستند.و همان گونه که مردان شرور بوده اند ،زنان شرور نیز بوده اند حتی شرارت مردان بیش از زنان بوده است. و چون قدرت و تبلیغات در دست مردان بوده است و معمولا زنان مورد ظلم و تعدی قرار می گرفتند،هر جا یک جرمی از جانب زنی سر می زد آن را چندین برابر نشان داده اند در صورتی که جنایات مردان قابل مقایسه با زنان نیست.

ثانیا :این نکوهش ها در بعضی از روایات مقطعی است یعنی در یک برهه ای از زمان برخی از زنان مورد نکوهش قرار گرفته اند و این هم اختصاص به زنان ندارد .زیرا در برهه ای از زمان بعضی از مردان و یا مردم بعضی از شهرها هم مورد نکوهش قرار گرفته اندو این مذمت دلیل نمی شود که برای همیشه جنس زن و یا مرد و یا فلان شهر موردذ نکوهش قرار گیرد و برعکس اگر در بعضی از روایات از مردم بعضی از شهر ها به نیکی یاد شده این دلیل نیست که برای همیشه مردم این شهرها صالح و متقی باقی بمانند.خلاصه مطلب اینکه این نکوهش ها در پاره ای از زنان به صورت موقت بوده است.

ثالثا:این که گفته شده زن ناقص العقل است معنایش این نیست که زن از نظر عقلی کمبود دارد بلکه منظور آن است که وقتی مرد را با زن در نظر میگیریم به طور متوسط مرد از نظر اندام درشت تر از زن می باشد و از نظر قد بلند تر از او می باشد و زن از نظر اندام کوچکتر از مرد و از نظر قد از او کوتاهتر است .حال به همان نسبت وزن مغزش کمتر از مرد است .بر همین اساس فقیه عالیقدر آیة الله شهید مطهری می فرماید :"مغز متوسط مرد از مغز متوسط زن بزرگتر است ولی با در نظر گرفتن نسبت مغز به مجموع بدن ،مغز زن از مغز مرد بزرگتر است.[1]

بنا براین زن به تنهایی یک موجود ناقص العقل نیست.

رابعا:با توجه به آنکه یکی از معانی عقل ،فکر و تدبر در امور اجرایی می باشد و از طرفی چون سمت اجرایی یک کار پر دردسر مشکلی است و با بدن و روحیه ی لطیف زن سازگاری ندارد ،خداوند حکیم قوه ی تدبیر او را در امور اجرایی کمتر از مرد قرار داده است.زیرا همان طوری که قبلا اشاره شد سمت اجرایی،مقام و منزلتی نیست تا کسر شان برای زن باشد،و آن مرد است که بیشتر با امور اجرایی و درگیری های اجتماعی سروکار دارد.واز آن طرف چون زن پایه و اساس تربیت و اخلاق در خانواده و جامعه طبق فطرت و خلقت متوجه اوست نیروی عاطفه و محبت او نسبت به مرد بیشتر است.[2]



.نظام حقوق زن در اسلام ،ص2061

2.محمدی نیا ،اسدالله ،پاسخ به پرسش های دختران ،قم،سبطاکبر(ع)،چاپ نهضت ،نوبت چاپ چهارم ،بهار 1389

 نظر دهید »

دلایل برتری ِچادر مشکی

13 فروردین 1391 توسط مدیدیان

 

دراین قسمت به بیان علل برتری رنگ مشکی بر سایر رنگ ها در خصوص حجاب می پردازیم .مواردی چون:آرامش بیشتر ،بالاترین رنگ ها،نگاه شکنی و آسایش بیشتر،وقار و هیبت معنوی بیشترو…

برای خواندن متن کامل اینجا را کلیک کنید.

 

 نظر دهید »

رعایت حجاب : نشاط و اعتماد بیشتر

27 اسفند 1390 توسط مدیدیان

رعایت حجاب :نشاط و اعتماد بیشتر

 

احکام الهی بیش از آنکه به محدودیت لذت ها منجر شود،به ماندگاری لذت ها و پایداری نشاط و خوشی ها می انجامند.از این روست که حضرت علی علیه السلام می فرمایند :"پوشیدگی زن ،برایش بهتر است و زیبایی اش را پایدارتر می سازد.”

رعایت حجاب احساسات را سالم نگه می دارد و عاطفه ها و محبت ها را در کانون گرم خانواده ،متمرکز می سازد و نشاط کانون خانواده و اعتماد آنان را به یکدیگر ،افزایش می دهد و زن و مرد را از گرداب بی اعتنایی به همدیگر نجات می دهد.

از هم پاشیدگی نظام خانواده بحرانی است که هم اکنون دامن گیر جوامع غربی شده است: شکل گیری کانون خانواده باید بر اساس عشق و محبت باشد و مهم ترین ابزار این امر ،میل جنسی نسبت به یکدیگر است.در غرب ،این میل رو به افول گذاشته و بنیان خانواده ها متزلزل شده است.همچنین،عشق و عاطفه ی همسران نسبت به یکدیگر ،به دلیل روابط متعدد با دیگران ،قبل و بعد ازدواج،کاهش یافته است.

منتظر ادامه مباحث در مورد زن  و اسلام باشید.

 2 نظر

پیشینه ی حجاب و بی حجابی

24 اسفند 1390 توسط مدیدیان

پیشینه ی حجاب و بی حجابی

چادر به صورتی که در میان ایرانیان معمول است،یعنی چادر بلند تا پایین پا،در میان عرب ها رایج نبوده است؛ولی آنان چیزی شبیهِ نیمه چادر داشتند.ظاهراً"جلباب"،در آیات قرآن،اشاره به همین نیمه چادر دارد که نه مثل مقنعه و روسری،کوتاه است و نه مثل چادر،خیلی بلند.

این حجاب شاید تا کمر و کمی پایین تر می رسیده است و اعراب از آن استفاده می کردند.پوشش اعراب دَرع و ملحفه و مقنعه بود:دَرع پیراهن بلندی است که تا پشت پا می رسد و آستین هایش بلند و گشاد است؛ملحفه همان چادر است که به خود می پیچند و مقنعه را نیز به سر می کنند.

از روایات،می توان فهمید که زنان و دختران ائمه علیهم السلام هر سه پوشش فوق را داشتند. در آداب نمازگزار هم آمده است که زن در هنگام نماز،اگر بخواهد حجاب کاملی داشته باشد،باید از مقنعه و دَرع و ملحفه استفاده کند.

پوشش و لباس،همواره با انسان بوده و پوشش زنان،در همه ی تمدن ها،بیشتر از مردان بوده است. در تمدن فینیقی ها که چهار هزار سال پیش از میلاد می زیسته اند،زنان حجاب داشتند و برای پوشش خویش،از پارچه های سرخ رنگ استفاده می کردند. زنان آریایی نیز حجاب داشتند و آنان که از طبقات بالای اجتماعی بودند،برای حجاب ارزش ویژه ای قائل می شدند. در بین یونانیان،رسم بود که زنان حتی صورت های خویش را با قسمتی از روپوشِ بسیار ظریف بپوسانند و مادران و دایگان وظیفه ی تعلیم و تعلم را بر عهده داشتند.

آشوریان و کلدانین نیز حجاب داشتند؛نویسنده ای می نویسد:"از میان زنان بابل و آشور ،تنها آنان که عفیف بودند و شوهر داشتند،دارای حجاب بودند."هم چنین ،زنان اسپارتی محجبه بودند و دختران اسپارتی،پس از شوهر کردن،حجاب می گرفتند.نقش ها و تصویرهایی که از زنان اسپارتی باقی مانده است،حکایت از این دارد که آنان سر را می پوشاندند و صورت را باز می گذاشتند و هنگامی که به کوچه و بازار میرفتند،حجاب داشتند.همین طور ،رومیان ،کارتاژی ها،چینی ها،هندی ها،ایرانیان باستان،ایرانیان اشکانی و ساسانی، همه حجاب داشتند.تورات و کتاب های مقدس نیز به حجاب سفارش کرده و عذاب بی حجابی را بیان کرده اند.

با این حال،موج فسادو برهنگی و بد حجابی در غرب جدید آغاز شدو اندک اندک ،به جوامع دیگر نیز سرایت کرد.ویل دورانت می گوید:"فساد اخلاقی (در جامعه ی آن روز غرب)نشانه آزادگی و خردمندی بود و هرزه گی،به صورت نوعی آداب رایج درآمده بود.در فرانسه ی قرن هجده،زنی که فقط به شوهر خود دل بسته بود،یادگار دوران های گذشته به شمار می آمد و زناشویی،فقط وسیله ای برای حفظ نام خانوادگی و انتقال ثروت بود.”

این فساد و بی بند و باری با رنسانس علمی در اروپا شروع شد و روشنفکران غرب زده،آن را به جهان سوم سوغات آوردند.این موج ،ابتدا در سرزمین عثمانی گسترش یافت و کم کم ،به کشورهای دیگر نفوذ کرد.در ایران ،شاه عباس کبیر با پذیرفتن برادران شرلی،جرقه ی بی بندو باری و بد حجابی را زد و می توان شروع جریان غرب زدگی مستمر را دوران  دانست. بعد از این دوره،رضا خان در ایران و آتاتُرک(مصطفی کمال)در ترکیه و امان الله خان در افغانستان،مامور کشف حجاب شدند.

بنابراین ،آغاز بدحجابی و بی حجابی را می توان دوران تحول و رنسانس در اروپا دانست.

 2 نظر

مدرسه علمیه صالحات فولادشهر

  • همه
  • مناسبتها
  • اخبار مدرسه
  • جایگاه علمی زنان مسلمان در علوم و معارف دینی
  • اطلاعات عمومی
  • سخنی از معصوم(علیه السلام)
  • سوز دل
  • چند نکته
  • در کوچه باغ شهادت
  • سخنی از بزرگان
  • سیاسی
  • اس ام اس های مناسبتی
  • شعر
  • تلنگر
  • خاطره
  • کاریکاتور
  • دل نوشته
  • عبرت
  • سخنی از خداوند
  • رفتارشناسی حضرت زهرا(س)
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

برای دیدن آمارسایت زیر کلیک کنید

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

نظرات و پیشنهادات

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس